اپلیکیشن آدینه اَرَد
برای android
اپلیکیشن khamenei.ir
برای android
اپلیکیشن khamenei.ir
برای iOS

آدینه | پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام جمعه اَرَد

پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام جمعه اَرَد
آدینه | پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام جمعه اَرَد

حجة الاسلام والمسلمین سیدرضا شاهچراغ :: امام جمعه بخش ارد
.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

پیام های کوتاه
آیه روز

حدیث منتخب
اوقات شرعی اَرَد
لوگوهای حمایتی
لینک دفتر مراجع تقلید و علماء عظام

۳۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قصص قرآنی» ثبت شده است

ماجرای ابراهیم (ع) و فرزندانش

| پنجشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۳:۴۹ ق.ظ|بازدید: ۹۰۷

نام اسماعیل در قرآن دوازده بار، و نام اسحاق هفده بار آمده است، این دو پیامبر، از فرزندان ابراهیم از دو مادر بودند، مادر اسماعیل هاجر نام داشت، و مادر اسحاق ساره بود. خداوند این دو پسر را در سن پیری ابراهیم به ابراهیم عطا فرمود، چنان که در آیة 39 سورة ابراهیم از زبان ابراهیم می‎خوانیم می‎گوید:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکِبَرِ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعاءِ؛ حمد و سپاس خداوندی را که در پیری اسماعیل و اسحاق را به من بخشید، قطعاً پروردگار من شنونده (و اجابت کنندة) دعا است.»
از ابن عباس روایت شده، خداوند در سن نود و نه سالگی ابراهیم، اسماعیل را به او داد، و در سن صد و دوازده سالگی اسحاق را به او عطا فرمود، و از سعید بن جبیر نقل شده که ابراهیم تا 117 سالگی فرزندی نداشت، سپس دارای فرزندانی به نام اسماعیل و اسحاق گردید.[1]

امتحان الهی در قربانگاه اسماعیل

| پنجشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۴۸ ق.ظ|بازدید: ۱۰۷۰

بزرگترین ایثار ابراهیم و اسماعیل ـ علیه السلام ـ در راه خدا
ابراهیم فراز و نشیبهای سختی را پشت سر گذاشت، و در همه جا و همه وقت، تسلیم فرمان خدا بود و در راه او حرکت می‎کرد، همه رنجها را در راه خدا تحمل کرد و در تمام آزمایشهای الهی قبول شد، و شایستگی خود را به اثبات رساند.
ابراهیم در زندگی، اسماعیل را خیلی دوست داشت، چرا که اسماعیل ثمره عمرش و پاداش یک قرن رنج و سختیهایش بود، به علاوه سالها از او جدا بود و در فراق او می‎سوخت، وانگهی زندگی اسماعیل در ظاهر و باطن در تمامی هدفها و راههای خداجویی با زندگی ابراهیم در آمیخته بود.
خداوند خواست ابراهیم را در مورد اسماعیل نیز امتحان کند، امتحانی که بزرگترین و نیرومندترین انسانها را از پای در می‎آورد، و آن این بود که ابراهیم با دست خود کارد بر حلقوم اسماعیل بگذارد و او را در راه خدا قربان کند گرچه اجرای این فرمان، بسیار سخت است اما برای ابراهیم که قهرمان تسلیم در برابر فرمان خدا است آسان است به قول شاعر:

پایان عمر اسماعیل (ع) و اسحاق (ع)

| پنجشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۴۷ ق.ظ|بازدید: ۹۸۳

پایان عمر اسماعیل ـ علیه السلام ـ در مکه
حضرت اسماعیل با خانواده و فرزندانش در مکه زندگی می‎کرد، و به عنوان پیامبر و راهنمای مردم می‎زیست و برای شکوهمند نمودن مراسم حج در هر سال نقش مهم داشت، و در حقیقت کلید داری و مقام تولیت حج بر عهدة او بود.
ساختمان کعبه تا آن هنگام پرده نداشت، و به صورت سنگهای ساده ساخته شده بود، و اسماعیل در کنار کعبه دارای خانه‎ای بود و همان جا زندگی می‎کرد. تا این که روزی همسرش پیشنهاد کرد که پرده برای دو درگاه کعبه درست کند، اسماعیل ـ علیه السلام ـ پیشنهاد او را پذیرفت، همسرش آن دو پرده را آماده کرد و در آن دو درگاه آویزان نمود، سپس همسرش پیشنهاد کرد که شایسته است برای همة ساختمان کعبه پرده ببافم، اسماعیل این پیشنهاد را نیز پذیرفت، از این رو آویختن پرده بر کعبه از آن عصر تاکنون سنت است که هر سال در روز عید قربان تعویض می‎شود.

اسماعیل و مادرش در کنار کعبه

| پنجشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۴۶ ق.ظ|بازدید: ۱۱۱۶

حس هووگری گاهی به صورتهای رنج آور در ساره بروز می‎کرد، او وقتی که می‎دید ابراهیم فرزند نوگلش اسماعیل را در کنار مادرش در آغوش می‎گیرد و او را می‎بوسد و نوازش می‎نماید، در درون ناراحت می‎شد و در غم و اندوه فرو می‎رفت، آتش حسادت در درونش شعله می‎کشید که چرا شوهرم ابراهیم باید همسر دیگر به نام هاجر داشته باشد؟ و هاجر که کنیز من بود، اینک همتای من شود؟ و پسرش مانند پسر من مورد محبت ابراهیم قرار گیرد؟! و...
کوتاه سخن آنکه: وسوسه‎های نفسانی، طوفانی از حزن و اندوه در ساره به وجود آورده بود و موجب می‎شد که او گاه و بیگاه با ابراهیم برخوردهای نامناسب و زننده کند.

هدف از بنای کعبه و تجدید آن

| پنجشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۴۵ ق.ظ|بازدید: ۹۵۱

تجدید بنای کعبه به کمک اسماعیل ـ علیه السلام ـ
خانة کعبه نخستین پرستشگاه خدا بود که در زمان حضرت آدم ـ علیه السلام ـ توسط او ساخته شد[1] بعداً طوفان نوح باعث شد که ساختمان این خانه ویران شده و در ظاهر محو گردید، اما ابراهیم خلیل می‎دانست که مکان خانه کعبه در سرزمین مکه قرار دارد[2] و بر همین اساس، به فرمان خدا، همت کرد که دیگر بار این خانه، ساخته شود.
این از یک سو و از سوی دیگر با سکونت هاجر و اسماعیل در سرزمین مکه، و پیدا شدن آب زمزم و رو آوردن قبائل به این سرزمین، طبیعی است که این مجتمع، نیاز به قانون (دین) و رهبر داشت. ریشه اساسی قانون و رهبر خوب، و اجرای قانون، پرستش و عبادت خدا است، نتیجه می‎گیریم که این مردم نیاز به پرستشگاهی داشتند، تا در وقتهای مخصوصی به آن جا روند و خدا را عبادت کنند و آن پرستشگاه کلاس تعلیم و تربیت برای آنها باشد. و چه خوب است که این پرستشگاه به دست قهرمان توحید، ابراهیم خلیل ساخته گردد و برنامه و مراسم آن با رهنمودهای این مرد بزرگ تعیین شود.

سیرة عملی و اخلاقی حضرت ابراهیم (ع)

| پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۴۴ ق.ظ|بازدید: ۸۸۴

اهمیت پوشش زن در سیرة ابراهیم ـ علیه السلام ـ
ابراهیم در مسیر هجرت همراه ساره و لوط ـ علیه السلام ـ عبور می‎کردند، ابراهیم ـ علیه السلام ـ برای حفظ ناموس خود ساره از نگاه چشم‎های گنهکار، صندوقی ساخته بود و ساره را در میان آن نهاده بود، هنگامی که به مرز ایالت مصر رسیدند، حاکم مصر به نام «عزاره» در مرز ایالت مصر، مأموران گمرگ گماشته بود، تا عوارض گمرک را از کاروانهایی که وارد سرزمین مصر می‎شوند بگیرند، مأمور به بررسی اموال ابراهیم ـ علیه السلام ـ پرداخت، تا این که چشمش به صندوق افتاد، به ابراهیم گفت: «در صندوق را بگشا، تا محتوی آن را قیمت کرده و یک دهم قیمت آن را برای وصول، مشخص کنم.»
ابراهیم: خیال کن این صندوق پر از طلا و نقره است، یک دهم آن را حساب کن تا بپردازم، ولی آن را باز نمی‎کنم.
مأمور که عصبانی شده بود، ابراهیم ـ علیه السلام ـ را مجبور کرد تا درِ صندوق را باز کند.
سرانجام ابراهیم ـ علیه السلام ـ به اجبار دژخیمان، ‌درِ صندوق را گشود، مأمور وصول، ناگهان زن با جمالی را در میان صندوق دید و به ابراهیم گفت: «این زن با تو چه نسبتی دارد؟»

رحلت آرام حضرت ابراهیم (ع)

| پنجشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۴۲ ق.ظ|بازدید: ۹۴۲

روزی عزرائیل نزد ابراهیم آمد تا جان او را قبض کند، ابراهیم مرگ را دوست نداشت، عزرائیل متوجه خدا شد و عرض کرد: «ابراهیم، مرگ را ناخوش دارد.» خداوند به عزرائیل وحی کرد: «ابراهیم را آزاد بگذار چرا که دوست دارد زنده باشد و مرا عبادت کند.»
مدّتها از این ماجرا گذشت، تا روزی ابراهیم پیرمرد بسیار فرتوتی را دید که آن چه می‎خورد، نیروی هضم ندارد و آن غذا از دهان او بیرون می‎آید، دیدن این منظرة سخت و رنج آور، موجب شد که ابراهیم ادامة زندگی را تلخ بداند، و به مرگ علاقمند شود، در همین وقت به خانة خود بازگشت، ناگاه یک شخص بسیار نورانی را که تا آن روز چنان شخص زیبایی را ندیده بود، مشاهده کرد، پرسید:

پایان سرگذشت نمرود

| پنجشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۴۰ ق.ظ|بازدید: ۹۵۶

نمرود هم چنان با مرکب سلطنت و غرور، تاخت و تاز می‎کرد، و به شیوه‎های طاغوتی خود ادامه می‎داد، خداوند برای آخرین بار حجّت را بر او تمام کرد، تا اگر باز بر خیره سری خود ادامه دهد، با ناتوانترین موجوداتش زندگی ننگین او را پایان بخشد.
خداوند فرشته‎ای را به صورت انسان، برای نصیحت نمرود نزد او فرستاد، این فرشته پس از ملاقات با نمرود، به او چنین گفت:
«... اینک بعد از آن همه خیره سری‎ها و آزارها و سپس سرافکندگی‎ها و شکستها، سزاوار است که از مرکب سرکش غرور فرود آیی، و به خدای ابراهیم ـ علیه السلام ـ که خدای آسمانها و زمین است ایمان بیاوری، و از ظلم و ستم و شرک و استعمار،‌دست برداری، در غیر این صورت فرصت و مهلت به آخر رسیده، اگر به روش خود ادامه دهی،‌خداوند دارای سپاه‎های فراوان است و کافی است که با ناتوانترین آنها تو و ارتش عظیم تو را از پای درآورد.»

هجرت ابراهیم (ع) و دفاع از حقّش

| پنجشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۳۹ ق.ظ|بازدید: ۹۵۲

در مدّتی که ابراهیم در سرزمین بابل بود، جمعی،‌ از جمله حضرت لوط ـ علیه السلام ـ و ساره به او ایمان آوردند، او با «ساره» ازدواج کرد، از طرف پدر ساره، زمین‎های مزروعی و گوسفندهای بسیار، به ساره رسیده بود، ابراهیم ـ علیه السلام ـ مدتی در ضمن دعوت مردم به توحید، به کشاورزی و دامداری پرداخت، تا این که تصمیم گرفت از سرزمین بابل به سوی فلسطین هجرت کند و دعوت خود را به آن سرزمین بکشاند، ‌اموال خود از جمله گوسفندهای خود را برداشت و همراه چند نفر با همسرش ساره، حرکت کردند.

مبارزات عملی ابراهیم (ع) با بت پرستی

| پنجشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۳۸ ق.ظ|بازدید: ۸۸۷

آزر با این که ابراهیم را از یکتا پرستی منع می‎کرد، ولی وقتی که چشمش به چهرة ملکوتی ابراهیم می‎افتاد، محبتش نسبت به او بیشتر می‎شد، از آن جا که آزر رئیس کارخانة بت سازی بود، روزی چند بت به ابراهیم داد تا او آنها را به بازار ببرد و مانند سایر برادرانش آنها را به مردم بفروشد، ابراهیم خواستة آزر را پذیرفت، آن بت‎ها را همراه خود به طرف میدان و بازار آورد، ولی برای این که فکر خفتة مردم را بیدار کند، و آنها را از پرستش بت بیزار نماید، طنابی در گردن بتها بست و آنها را در زمین می‎کشانید و فریاد می‎زد:
«مَنْ یشْتَرِی مَنْ لا یضُرُّهُ وَ لاینْفَعُهُ؛ چه کسی این بتها را که سود و زیان ندارند از من می‎خرد.»

به آتش افکندن ابراهیم (ع)

| پنجشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۳۷ ق.ظ|بازدید: ۹۷۲

به فرمان نمرود، ابراهیم را زندانی نمودند، از هر سو اعلام شد که مردم هیزم جمع کنند، و یک گودال و فضای وسیعی را در نظر گرفتند، بت پرستان گروه گروه هیزم می‎آوردند و در آن جا می‎ریختند.
گر چه یک بار هیزم برای سوزاندن ابراهیم کافی بود، ولی دشمنان می‎خواستند هر چه کینه دارند نسبت به ابراهیم آشکار سازند، وانگهی این حادثه موجب عبرت برای همه شود، و عظمت و قلدری نمرود در قلبها سایه بیافکند تا در آینده هیچ کس چنین جرئتی نداشته باشد.
روز موعود فرا رسید، نمرود با سپاه بی‎کران خود، در جایگاه مخصوص قرار گرفتند، در کنار آن بیابان، ساختمان بلندی برای نمرود ساخته بودند، نمرود بر فراز آن ساختمان رفت تا از همان بالا صحنة سوختن ابراهیم را بنگرد و لذت ببرد.

ماجرای حضرت ابراهیم (ع) و نمرود

| پنجشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۳۶ ق.ظ|بازدید: ۸۹۴

نام مبارک حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ قهرمان توحید 69 بار در 25 سوره قرآن آمده، و یک سوره قرآن (چهاردهمین سوره) به نام سورة ابراهیم است. فرازهای سازنده و گوناگون زندگی سودمند آن حضرت در ضمن 25 سورة قرآن ذکر شده است، و این موضوع بیانگر عنایت خاص قرآن به زندگی ابراهیم ـ علیه السلام ـ است، تا پیروان قرآن آن را بخوانند، از آن درسهای بزرگ زندگی را بیاموزند. و از مکتب سازنده و آموزندة او برای پیشروی به سوی کمال، الهام بگیرند.
هدف از نقل این فرازها نیز، همین است، چنان که در آیة 68 سورة آل عمران می‎خوانیم:

تولّد ابراهیم (ع) و تفکر او در آفرینش

| پنجشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۳۵ ق.ظ|بازدید: ۹۰۹

تولّد ابراهیم در درون غار، و سیزده سال زندگی مخفی او
شب و روز هم چنان می‎گذشت، هفته‎ها و ماهها به دنبال هم گذر می‎کرد،‌و به همین ترتیب ولادت ابراهیم ـ علیه السلام ـ نزدیک می‎شد، مادر قوی دل و شجاع ابراهیم ـ علیه السلام ـ همواره در این فکر بود که هنگام زایمان کجا رود، و چگونه فرزندش را از گزند جلّادان حفظ نماید؟
در آن عصر، قانونی در میان مردم رواج داشت که زنان در هنگام قاعدگی به بیرون شهر می‎رفتند و پس از پایان آن، به شهر باز می‎گشتند.

ماجرای شتر صالح (ع)

| پنجشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۳۳ ق.ظ|بازدید: ۸۹۲

حضرت صالح ـ علیه السلام ـ هم چنان به دعوت خود ادامه می‎داد، ولی روز به روز بر کارشکنی قوم می‎افزود، صالح ـ علیه السلام ـ که در شانزده سالگی به پیامبری رسیده بود و قوم را به سوی یکتا پرستی دعوت می‎کرد، حدود صد سال در میان آن قوم ماند و هم چنان به راهنمایی آنها پرداخت، ولی ـ جز اندکی ـ نه تنها به او ایمان نیاوردند، بلکه با انواع آزارها، روی در روی او قرار گرفتند.
تا این که: حضرت صالح ـ علیه السلام ـ آخرین اقدام خود را برای نجات آنها نمود و به آنها چنین پیشنهاد کرد:

حضرت صالح (ع) و قوم ثمود

| پنجشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۳۱ ق.ظ|بازدید: ۹۵۲

یکی از پیامبرانی که اسم او در قرآن آمده، حضرت صالح ـ علیه السلام ـ است که نامش در قرآن یازده بار ذکر شده است. او از نواده‎های سام بن نوح از قبیلة ثمود بود، بعضی سلسلة نسب او را چنین ذکر نموده‎اند: «صالح بن عبید بن جابر بن ثمود» و بعضی دیگر او را به عنوان «صالح بن جابر بن ارم بن سام بن نوح» یاد کرده‎اند.
حضرت صالح ـ علیه السلام ـ به زبان عربی سخن می‎گفت، و 280 سال عمر کرد، قبرش در نجف اشرف یا بین حجر الاسود و مقام ابراهیم ـ علیه السلام ـ در کنار کعبه قرار دارد.[1]
او از سوی خداوند برای هدایت قوم ثمود، فرستاده شد، و با تلاشهای شبانه روزی خود، آن قوم را به سوی خدا و نیکی‎ها دعوت نمود، ولی آن قوم، از او اطاعت نکردند و سرانجام به عذاب سخت الهی گرفتار شدند.[2]

عاقبت قوم ثمود

| پنجشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۳۰ ق.ظ|بازدید: ۹۰۰

عذاب الهی در کمین قوم ثمود
آنها نه تنها از این جنایت بزرگ، نهراسیدند، ‌بلکه با کمال بی‎شرمی نزد صالح آمدند و گفتند: «آن عذاب را که وعده می‎دهی بر ما فرو فرست.»
خداوند به صالح ـ علیه السلام ـ وحی کرد: به آنها بگو: عذاب من تا سه روز دیگر به سراغ شما خواهد آمد، اگر شما در این سه روز توبه کردید، عذابم را از شما باز می‎دارم و گرنه، قطعاً مشمول عذاب خواهید شد.
صالح ـ علیه السلام ـ پیام خداوند را به آنها ابلاغ کرد،‌ آنها گفتند: اگر راست می‎گویی آن عذاب را برای ما بیاور.
صالح به آنها فرمود: ای قوم! نشانة عذاب این است که چهرة شما در روز اول از این سه روز، زرد می‎شود، و در روز دوم سرخ می‎گردد، و در روز سوم سیاه می‎شود.

عذاب قوم عاد و نجات هود (ع) و مؤمنان

| پنجشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۲۸ ق.ظ|بازدید: ۸۷۶

عذاب شدید و هلاکت سخت قوم عاد
به عذاب سختی که خداوند بر قوم عاد فرستاد و آنها را به هلاکت رسانید، در آیات متعدد قرآن اشاره شده است[1] که از همه آنها چنین بر می‎آید که عذاب آنها بسیار سخت و وحشتناک بوده است.
در سورة حاقه آیه 6 به بعد چنین آمده:
«خداوند تند بادی طغیانگر و سرد و پر صدا را هفت شب و هشت روز پی در پی و بنیان کن بر قوم عاد مسلّط کرد، آن قوم یاغی هم چون تنه‎های پوسیده و نخل‎های تو خالی، در میان آن تند باد کوبنده بر زمین افتادند و به هلاکت رسیدند، و همة آنها نابود شدند.»

مشخصات هود (ع) و قوم او

| پنجشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۲۷ ق.ظ|بازدید: ۱۰۰۹

یکی از پیامبرانی که نام او در قرآن (ده بار) آمده، و یک سوره به نام او نامیده شده، حضرت هود ـ علیه السلام ـ است. سلسلة نسب او را چنین ذکر نموده‎اند: «هود بن عبدالله بن رباح بن خلود بن عاد بن عوص بن ارم بن سام بن نوح». بنابراین نسب او با هفت واسطه به حضرت نوح ـ علیه السلام ـ می‎رسد.
حضرت نوح ـ علیه السلام ـ هنگام رحلت، به پیروان خود چنین بشارت داد: «بعد از من غیبت طولانی رخ می‎دهد. در طول این مدت طاغوت‎هایی بر مردم حکومت می‎کنند و بر آنها ستم می‎نمایند، سرانجام خداوند آنها را به وسیلة قائم بعد از من که نامش هود ـ علیه السلام ـ است نجات می‎دهد. هود ـ علیه السلام ـ رادمردی با وقار، صبور و خویشتن دار است. در ظاهر و باطن به من شباهت دارد و به زودی خداوند هنگام ظهور هود ـ علیه السلام ـ ، دشمنان شما را با طوفان شدید به هلاکت می‎رساند.»

ماجرای شدّاد چیست؟

| پنجشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۲۷ ق.ظ|بازدید: ۱۲۱۰
بهشت شدّاد و هلاکت او قبل از دیدار بهشت خود
بعضی در ذیل آیه 6 تا 8 سورة فجر ماجرای بهشت شدّاد و هلاکت او را قبل از دیدار آن بهشت نقل کرده‎اند. در این آیات چنین می‎خوانیم:
«اَ لَمْ تَرَ کَیفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعادٍ إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ الَّتِی لَمْ یخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ؛ آیا ندیدی پروردگارت با قوم عاد چه کرد؟ با آن شهر اِرَم و باعظمت عاد چه نمود؟ همان شهری که مانندش در شهرها آفریده نشده.»

زندگی حضرت یونس (ع) و قوم او

| جمعه, ۲۸ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۰۳ ب.ظ|بازدید: ۱۰۰۸

حضرت یونس ـ علیه السلام ـ یکی از پیامبران و رسولان خداست، که نام مبارکش در قرآن چهار بار آمده، و یک سورة قرآن (سورة دهم) به نام او است.
یونس ـ علیه السلام ـ از پیامبران بنی اسرائیل است که بعد از سلیمان ظهور کرد، و بعضی او را از نوادگان حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ دانسته‎اند[1]، و به خاطر این که در شکم ماهی قرار گرفت، با لقب «ذو النّون» (نون به معنی ماهی است) و «صاحب الحوت» خوانده می‎شد.