بازنشر/ فضایل و برکات امام حسین(ع)
آثار و برکات فردی سیدالشهداء
1- چراغ هدایت و کشتی نجات
روایت شده که امام حسین - علیه السلام - فرمود: «خدمت رسول خدا - صلی
الله علیه و آله - شرفیاب شدم در حالیکه ابی بن کعب هم آنجا بود. حضرت رسول
اکرم - صلی الله علیه و آله - فرمود: مرحبا به تو، ای ابا عبدالله، ای
زینت آسمانها و زمین. ابی گفت : چگونه او زینت آسمانها و زمین است در صورتی
که کسی غیر از تو چنین نیست؟ حضرت فرمود: ای ابی، قسم به کسی که مرا به حق
به نبوت مبعوث کرد، حسین بن علی در آسمان بزرگتر از روی زمین است، و همانا
بر طرف راست عرش الهی نوشته شده است که او چراغ هدایت و کشتی نجات است».[1]
یکی از برکات فردی حضرت سیدالشهدا - علیه السلام - این است که او «چراغ
هدایت» و «کشتی نجات» است. اگر چه همه پیامبران و امامان - علیه السلام -
چراغها و انوار هدایت و کشتیهای نجات و رهایی اند، چنانکه پیامبر اسلام -
صلی الله علیه و آله - فرمود: «انما مثل اهل بیتی فیکم کمثل سفینه نوح من
دخلها نجا، و من تخلف عنها هلک».[2]
همانا خانداون و اهل بیت من در میان شما مانند کتشی نوح است که هر کس
داخل آن شود نجات پیدا کرده و هرکس که از آن تخلف کند هلاک خواهد شد.
اما کشتی نجات حسین - علیه السلام - حرکتش بر امواج توفنده و گسترده
دریا، سریعتر و لنگر انداختن و پهلو گرفتن آن بر ساحلهای نجات آسانتر بوده و
دایره بهرهوری و استفاده از نور مشعل وجود حسین - علیه السلام - وسیعتر
است.
در آن زمانی که امواج بلند و سهمگین فساد و گناه بر پیکره نیمهجان
جامعه اسلامی، و جان و دل مسلمانان، تازیانه مرگ می زد و گرداب حوادث و
توطئهها و پلیدیها، خفتگان در بستر غفلت را بیرحمانه به قعر تاریکی و
تباهی می کشید، این حسین بود که با قیام و نهضت الهی خود و شهادت و اسارت
اهل بیت خویش، گرفتاران در این اوضاع خطرناک را از دریای پر تلاطم ساخته
شده به دست فتنهگر «بنی امیه» نجات بخشید و با کشتی رهایی خود، این خفتگان
و غافلان و گرفتاران را به ساحل نجات رهنمون نمود.
آری، حسین - علیه السلام - «مصباح الهدی» است تا در این ظلمتکده خاک،
دلیل و راهنمای راه باشد؛ و «سفینه النجاه» است تا در اقیانوس متلاطم
فتنهها و ضلالتها، غرق شدگان را که کشتی شکسته بودند فریاد رس باشد.
2- محبت مکنون
از جمله احادیث نبوی که در واقع بیانگر تأثیر پذیری معنوی مردم از وجود
مبارک سیدالشهداء - علیه السلام - میباشد، حدیثی است که فرمود:
«ان للحسین محبه مکنونه فی قلوب المؤمنین».[3]
در کانون دلهای مؤمنین، محبتی نهفته و ویژه نسبت به حسین وجود دارد.
کیست که نام حسین - علیه السلام - را بشنود و فردی از افراد بشر یا تنی
از اولاد انسان باشد و حالت انقلاب و انکسار و دلباختگی برای او فراهم
نشود؟ محبت حسین - علیه السلام - دلها را به التهاب در آورده و جگرها را
گداخته و مذاب میسازد، و شورش دل و آتش درون را به ریزش قطرات اشک از
دیدگان، آشکارا و عیان میکند.
در کجای دنیا دیده می شود که شیعه و دوستدار حسین در آنجا باشد و اقامه
عزای حسینی نکند. کیست که پس از دادن عزیزترین محبوب و مطلوب خود به اندک
فاصله و مختصر وقت و گذشتن کمتر زمانی، آن مصیبت را فراموش نکند؛ جز مصیبت
حسین - علیه السلام - که با این همه طول زمان و گذشتن قرنها، روز به روز
این مصیبت تازهتر و شور و شرارهاش بیشتر و بلندتر میگردد. آیا نه این،
جذبه عشق و علاقه و تأثیر محبت و فرط دلبستگی و دلباختگی علاقهمندان نسبت
به آن امام محبوب است؟
و ای بسا، نامحرمان در برابر عظمت و جلالت حسینی تسلیم شده و به تواضع و
تکریم در مقابل نام مبارک حسین و جلال و مقام او قد خویش به تعظیم و تسلیم
خم نموده و به دین و آیین حسینی گراییده و از اکسیر محبت او مس خود را
طلای ناب و زر خالص میگردانند.
براستی، سنت الهی چنین بوده که محبت امامی که مسیر تاریخ را عوض کرده و
دین الهی را نجات می بخشد به گونهای خاص در دل و جان مسلمین و مؤمنین
قرار گیرد، حتی کسانی که مقابل حسین - علیه السلام - قرار گرفتند به قول
فرزدق : «دلهایشان با او بود، اگر چه بر اثر دنیا پرستی شمشیرهایشان بر روی
او کشیده شد». چه رسد به مؤمنینی که عشق و محبت او با گل آنان سرشته شده
است.
حتی محبت حسین - علیه السلام - در دل و جان رسول اکرم - صلی الله علیه و
آله - نیز ریشه دوانیده بود، به طوری که می فرمود: «هر گاه که به فرزندم
حسین مینگرم، گرسنگی و اندوه از وجودم رخت بر میبندد».[4] و نیز می فرمود: «بار خدایا، من حسین را دوست دارم و آنان که دوستدار او هستند نیز دوست دارم».[5]
راه حسین - علیه السلام - راه دل است، و هرگاه عاشقی به دل توجه کند او
را پیدا میکند. لذا در برخی روایات وارد است که : «قبر او در دلهای
دوستداران اوست».
آری، دل مؤمن جایگاه تابش نور پر فروغ و احیاگر حسین است. و هرگاه عشق و
محبت فراتر از آفاق ظاهری و مادی باشد، رنگ ابدیت به خود میگیرد، زیرا
پیوند این محبت در حریم حب خدا بوده است و بقای آن به بقای فیض ذات سرمدی،
جاودانه است.
3 - سیدالشهدا - علیه السلام - ، پدر امامان نه گانه
یکی دیگر از برکات فردی سیدالشهدا - علیه السلام - که از ارزش معنوی
بسیاری برخوردار است، این است که نه امام معصوم - علیه السلام - بعد از او
از فرزندان گرامی آن حضرت میباشند، و نسل امامان به برکت وجود او ادامه
یافت. چنانکه از امام باقر و امام صادق - علیه السلام - روایت شده است که
فرمودند: «خداوند عوض قتل امام حسین - علیه السلام - چهار ویژگی به آن حضرت
عطا فرموده است : اول - امامت را در ذریه او قرار داده است، دوم - شفا را
در تربت آن جناب قرار داده، سوم - کنار و زیر قبه او دعا مستجاب میباشد،
چهارم - ایام زیارت کنندگان او از عمرشان حساب نمیشود».[6]
از طرفی در روایات بر این امر تصریح شده که علی بن الحسین - علیه
السلام - بعد از پدر به امامت رسیده است. چنانکه عبدالله بن عتبه روایت
کرده: خدمت امام حسین - علیه السلام - بودم که پسر کوچکترش «علی» وارد شد.
(یعنی حضرت سجاد - علیه السلام - که از علی اکبر کوچکتر بوده است. و این
واقعه قبل از تولد علی اصغر میباشد). تا آنجا که میگوید: عرض کردم : اگر
آن امری که از آن به خدا پناه میبرم اتفاق افتاد، به چه کسی رجوع کنیم؟
(یعنی امام بعد از شما کیست؟) فرمود: به این پسرم : علی، او امام و پدر
امامان است...».[7]
روایت در این زمینه زیادتر از آن است که در این مختصر بدانها پرداخته
شود، ضمن اینکه ادامه امامت از ذریه امام حسین - علیه السلام - به خاطر
مشهور بودن آن، نیازی به استدلال روایی بیشتر از آنچه ذکر شده، ندارد.
باری، استمرار خط مستقیم و هدایتگر امامت به برکت وجود مقدس سیدالشهدا -
علیه السلام - است، و این از بزرگترین برکتهای فردی و معنوی آن حضرت است.
4 - شفاعت
یکی دیگر از آثار و برکات فردی سید الشهداء - علیه السلام - که در نزد شیعیان اهمیت و جایگاهی خاص دارد شفاعت در آخرت است.
شفاعت از ماده «شفع» به معنی ضمیمه کردن چیزی به همانند اوست، و از
اینجا روشن می شود که باید نوعی شباهت و همانندی در میان آن دو بوده باشد،
هر چند تفاوتهایی نیز در میان آنها دیده شود. به همین دلیل، شفاعت به مفهوم
قرآنی آن بدین معنی است که : انسان گنهکار به خاطر پارهای از جنبههای
مثبت (مانند ایمان یا انجام بعضی از اعمال شایسته) شباهتی با اولیای الهی
پیدا کند و آنها با عنایت و کمکهای خود، او را به سوی کمال سوق دهند و از
پیشگاه خدا تقاضای عفو کند. و به تعبیر دیگر حقیقت شفاعت، قرار گرفتن
موجودی قویتر و برتر، در کنار موجودی ضعیفتر، و یاری رساندن به او برای
پیمودن مراتب کمال است.
شفاعت در جوامع انسانی غالباً همان پارتی بازی و استفاده از رابطه است.
اما شفاعت مورد نظر در قرآن کریم و روایات اسلامی، متوجه شایستگیهای
افراد است نه روابط شخصی بین شفاعت کننده و شفاعت شونده.
شفاعت اقسامی دارد که برخی از آنها نادرست و ظالمانه است و در دستگاه
الهی وجود ندارد، ولی برخی صحیح و عادلانه است و وجود دارد. شفاعت غلط بر
هم زننده قانون و ضد آن است، ولی شفاعت صحیح حافظ و تأیید کننده قانون است.
شفاعت غلط آن است که کسی بخواهد از راه پارتی بازی جلوی اجرای قانون را
بگیرد. برحسب چنین تصوراتی از شفاعت، مجرم بر خلاف خواست قانونگذار و بر
خلاف هدف قوانین اقدام میکند و از راه توسل به پارتی بر اراده قانونگذار و
هدف قانون چیره میگردد. اینگونه شفاعت، در دنیا ظلم است و در آخرت غیر
ممکن. ایرادهایی که بر شفاعت میشود بر همین قسم از شفاعت وارد است، و این
همان است که قرآن کریم آن را نفی فرموده است.
شفاعت صحیح، نوعی دیگر از شفاعت است که در آن نه استثنا و تبعیض وجود
دارد و نه نقض قوانین و نه مستلزم غلبه بر اراده قانونگذار است. قرآن این
نوع شفاعت را صریحاً تأکید کرده است که این نیز بر دو قسم است :
1 - شفاعت «رهبری» یا شفاعت «عمل».
2 - شفاعت «مغفرت» یا شفاعت «فضل».
نوع اول شامل نجات از عذاب و نیل به حسنات و حتی بالا رفتن درجات
میباشد، و نوع دوم شفاعتی است که تأثیر آن در از بین بردن عذاب و در مغفرت
گناهان است، و حداکثر ممکن است سبب وصول به حسنات و ثوابها هم بشود ولی
بالا برنده درجه شخص نخواهد بود.
با توجه به آنچه به طور اجمال در خصوص شفاعت گفته شد، لازم به ذکر است
که یکی از شفاعت کنندگان از اهل بیت، حضرت سیدالشهدا - علیه السلام - است،
ولی آن حضرت شفیع کسانی است که از مکتب او هدایت یافتهاند، نه شفیع کسانی
که مکتبش را وسیله گمراهی ساختهاند.
قرآن و مکتب حسینی ریسمانهایی هستند که قدرت دارند بشر را از چاه نگون
بختی به اوج سعادت بالا برند: یکی «حبل من الله» و دومی «حبل من الناس»
است؛ ولی اگر کسی از این دو حبل الهی سوء استفاده نمود، جرم از ریسمان
نیست، علت این است که او در سر سودای بالا رفتن نداشته است، و البته چنین
مردمی به وسیله قرآن و مکتب حسینی به قعر دوزخ برده میشوند.[8]
شفاعت به معنی وسیع کلمه، در هر سه عالم (دنیا، برزخ و آخرت) صورت
میپذیرد، هر چند محل اصلی شفاعت و آثار مهم آن در قیامت و برای نجات از
عذاب دوزخ است، از این رو سیدالشهداء هم در دنیا، هم در برخ و هم در آخرت
شفیع دوستداران و شیعیان حقیقیاش بوده و خواهد بود.
چنانکه در روایتی از امیرالمؤمنین - علیه السلام - آمده است : «برای ما شفاعت است و برای دوستان ما نیز شفاعت است».[9] و در روایتی دیگر آمده است : «شافعان امامان هستند و دوستان مؤمنانند». [10]
و معلوم است که امام حسین - علیه السلام - یکی از امامان معصوم بوده که
در قیامت و محشر کبری از شیعیان و دوستانش شفاعت می کند. بطوری که یکی از
روایان گوید: روایتی از قول ابی عبدالله الحسین - علیه السلام - به من
رسیده بود که آقا فرموده است : «هر کس پس از مرگ من مرا زیارت کند، پس از
مرگش من هم او را زیارت می نمایم». این روایت در ذهن من بود، تا اینکه شبی
در عالم واقع ابی عبدالله الحسین - علیه السلام - را دیدم، گفتم : آقا این
روایت درست است و از شماست ؟ «قال : نعم، و لو کان فی النار اخرجته منها»
فرمود: آری، هر چند در آتش باشد او را بیرون می آورم. عرض کردم: آیا از این
به بعد این روایت را بدون واسطه از خود شما نقل نمایم؟ فرمود:آری. [11]
5 - دوستداران حسین و دوستان دوستداران او بهشتیاند
یکی دیگر از آثار و برکات فردی سید الشهدا - علیه السلام - که در سرای
دیگر ظهور کرده و جلوهنمایی میکند، بهشتی شدن دوستداران و حتی دوستان و
دوستداران آن حضرت است. چنانکه حذیفه بن یمان گوید: رسول خدا - صلی الله
علیه و آله - را دیدم که دست حسین بن علی - علیه السلام - را در دست
خودگرفته بود و میفرمود:
«یا ایها الناس، هذا الحسین بن علی فاعرفوه، فو الذی بیده، انه لفی الجنه، و محبه فی الجنه، و محبی محبیه فی الجنه».[12]
ای مردم، این حسین بن علی است، او را بشناسید؛ سوگند به آن خدایی که
جانم به دست اوست، براستی او در بهشت است، و دوستدار او نیز در بهشت است، و
دوستدار دوستدار او نیز در بهشت میباشد.
و از امام موسی بن جعفر - علیه السلام - روایت شده که فرمود:
«رسول خدا - صلی الله علیه و آله - دست حسن و حسین - علیه السلام - را گرفت و فرمود:
«هر کس این دو پسر و پدر و مادر آنان را دوست داشته باشد، روز قیامت در درجه من با من خواهد بود» .[13]
و نیز رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: «آگاه باشید، همانا
حسین - علیه السلام - دری از درهای بهشت است، هر کس با او دشمنی کند خدا
بوی بهشت را بر او حرام میکند».[14]
و معلوم است که این مقام عظیم تنها با محبت ظاهری حاصل نمیشود، بلکه
مقصود، محبت خاصی است که مخصوص کسانی میباشد که در درجات بالای ایمان
هستند. اگر چه دوستی و محبت امامان معصوم و امام حسین - علیه السلام - ثمر
بخش است ولی احراز مقام والای معیت بارسول خدا - صلی الله علیه و آله - در
بهشت برین، محبتی فراتر از ظاهر میطلبد.
آثار و برکات مرقد شریف سیدالشهداء - علیه السلام -
اگر چه قبر حقیقی سیدالشهدا - علیه السلام - در دلها و قلبهاست که بنای
آن از دوران کودکی در سرزمین دل شیعیان و عاشقانش گذارده شد؛ اما مرقد
شریف آن حضرت همواره از آثار و برکات متعددی برخوردار بوده است.
ضریح مقدس و حرم مطهر امام حسین - علیه السلام - یادگاری از جان نثاری و
فداکاری او و یارانش در راه خدا میباشد. مرقدی که جای عترت آدمیان برای
ابد و دوام خواهد بود، و سزاوار است که این بارگاه شریف و غمانگیز و شور
آفرین، همواره زیارتگاه مردم جهان شده و انسانها، فداکاری و عشق و صفا را
از خفتگان این مرقدهای شریف، سرمشق گیرند.
حرم حسین کعبه دلهاست. و این کعبه طوافگاه زائران و قبله امیدواران و دارالشفای دردمندان و پناهگاه توبه کنندگان و گنهکاران است.
آری، عاشقان کویش و دلباختگان رویش، پروانهوار خود را در اطراف ضریح
مطهرش گردانیده و به آتش عشق و محبت او، پر و بال خویش را میسوزانند و اشک
شوق و اشتیاق بر چهره و رخسار میافشانند، و بر مظلومی و مصیبتهای او و
خاندانش ناله سر میدهند براستی «این چه شمعی است که جانها همه پروانه
اوست».
فضل و شرافت کربلا و مرقد مطهر سیدالشهدا - علیه السلام - چنان است که
امام صادق - علیه السلام - فرمود: «قبر ابی عبدالله الحسین - علیه السلام -
از آن روزی که در آنجا دفن شد، باغی از باغهای بهشتی است» [15].
با ذکر این مختصر، شایسته است جهت آگاهی و آشنایی با چگونگی حرم و مرقد
شریف امام حسین - علیه السلام - و تحولات عمارت شریف، مطالبی به طور اجمال
ذکر گردد.
محل دفن آن حضرت که همان گودال قتلگاه است، اکنون دارای سقفی است که
روی آن صندوق مبارک نهاده شده و روی صندوق، ضریح در میان روضه منوره، و
روضه نیز در بین مسجد (مسجد بالا سر و مسجد پشت سر) و در طرف پایین پا در
زاویه روضه قبور شهدا میباشد این مجموعه هم اکنون حرم امام حسین - علیه
السلام - را تشکیل میدهد، و حرم نیز میان رواق و رواق در وسط صحن و صحن
محور آبادانی زمین کربلا بوده و میباشد.
ضریح مقدس در وسط واقع است و از نقره خالص ساخته شده که در پیش روی آن
با طلا و به خط نسخ نوشته شده: «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا
بل احیاء عند ربهم یرزقون»، و در بالای سر، «آیه نور» نوشته شده است.
صحن مطهر حسین - علیه السلام - دارای هفت باب است که عبارتنداز: 1 -
باب قبله که ساعتی بر فراز آن نصب است، 2 - باب قاضی الحاجات 3 - باب
زینبیه که در حدود تل زینبیه قرار دارد 4 - باب سلطانی 5 - باب بازار
بزازها 6 - باب سدره که در شمال صحن بوده و به بازار و اطراف راه دارد 7 -
باب صافی که به درب بین الحرمین نیز معروف است.
از اخبار چنین بر میآید که بارگاه حسینی هفت مرتبه - به غیر از عمارت موجود - بنا نهاده شده است.
عمارت اول: بارگاه سیدالشهدا - علیه السلام - پس از ساختن قبر شریف آن
حضرت برای اولین بار در دوران بنی امیه بنا گردید، اخبار و روایات بسیاری
آمده که در زمان بنی امیه سقفی بر روی مزار امام و مسجدی (ظاهراً توسط بنی
اسد) نزدیک آن ساخته شد و تا زمان هارون الرشید (سال 193) همچنان باقی بود.
عمارت دوم : بعد از تخریب مرقد شریف، توسط هارون، در زمان مأمون خلیفه عباسی، عمارت دوم بنا شد، و تا سال 232 باقی بود.
اما از آن سال تا سال 247 متوکل چهار بار امر به خرابی و انهدام قبر کرد، و اوقاف حایر مبارک را برد و ذخایر آن را تاراج کرد.
عمارت سوم : سومین بار مرقد مطهر امام به دست «منتصر» تجدید بنا شد، و تا سال 273 باقی بود.
عمارت چهارم : تجدید بنای مرقد امام برای چهارمین بار به دست محمد بن
زید بن حسن بن محمد بن اسماعیل بن زید بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب،
ملقب به «داعی صغیر» پادشاه طبرستان انجام گرفت.
عمارت پنجم : بنای عضد الدوله دیلمی بود، که در سال 369 بنا شد، و در
زمان او بود که رواقی به دست عمران بن شاهین معروف به «رواق عمران» در حایر
حسین ساخته شد.
عمارت ششم : ششمین بار بارگاه حسین به دست حسن بن مفضل بن سهلان ابومحمد رامهرمزی، وزیر سلطان الدوله دیلمی نوسازی شد.
عمارت هفتم : عمارت موجود است که در سال 767 بعد از سرنگونی دولت آل
بویه به سال 310 به دستور سلطان اویس ایلخانی ساخته شد، و در سال 786
فرزندش احمد بن اویس در تکمیل آن کوشید و تاریخ آن در بالای محراب و نزدیک
سر شریف آن حضرت نگاشته شده است. [16]
- و اما آثار و برکات مرقد شریف و حرم مطهر سیدالشهدا - علیه السلام - عبارتند از:
1 - مرقد حسینی، نیروبخش است
با ذکر اجمالی تحولاتی که در عمارت مرقد مطهر امام حسین - علیه السلام -
صورت گرفته است به خوبی معلوم میگردد که زیارت قبر آن حضرت در مبارزه با
حکومت بنی عباس تأثیر مهمی داشته است، و به همین دلیل بود که عباسیان قبر
آن امام را دشمن خود میدانستند و به ویرانی آن دست میزدند، زیرا این قبر
شریف به مرکز تجمع مخالفان و مبارزان تبدیل شده بود.
مشاهده مزار و مرقد شهیدان کربلا و به نظر در آوردن آن مصائب جانگذار،
حالت بیننده را دگرگون ساخته و استقامت حال او را به هم زده و وارونه می
سازد، که چگونه عدهای قلیل در مقابل جمعی کثیر و سپاهی مجهز و مهیا تن به
مرگ داده و روی عقیده و ایمان خود ثبات قدم داشته و تا آخرین قطره خون خود
مبارزه و جانفشانی نمودند.
2 - محل نزول فرشتگان الهی
امام صادق - علیه السلام - فرمود: «ما بین قبر حسین - علیه السلام - تا آسمان، محل رفت و آمد فرشتگان الهی است».[17]
و نیز فرمود: «قبر حسین بن علی - علیه السلام - بیست ذراع در بیست ذراع
است. آن باغی از باغهای بهشت، و محل عروج فرشتگان به آسمان میباشد هیچ
فرشته مقرب و پیامبر مرسلی نیست جز آنکه از خدا میخواهد که او را زیارت
کند پس گروهی فرود میآیند و گروهی بالا میروند» [18].
3 - نماز قبول میشود
اگر انسان زائر، حق امام را شناخته و با معرفت و ولایت او در کنار قبر
مطهرش نماز گذارد، مورد قبول حق تعالی قرار میگیرد. چنانکه امام صادق -
علیه السلام - در شأن و مقام کسی که به مرقد و بارگاه شریف حضرت مشرف شده و
نماز بخواند، فرمود: «خداوند متعال اجر نمازش را قبولی آن قرار میدهد»[19].
4 - تمام خواندن نماز
حضرت امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: «نماز در چهار مکان تمام
خوانده میشود (یعنی اگر چه از حد مسافت شرعی هم بیشتر باشد اما شکسته
نمیشود) : 1 - مسجد الحرام (مکه)، 2 - مسجد الرسول (مدینه)، 3 - مسجد
کوفه، 4 - حرم امام حسین - علیه السلام -» [20].
و نیز روایت شده که «ابن شبل» از امام صادق - علیه السلام - پرسید: آیا
قبر امام حسین - علیه السلام - را زیارت کنم ؟ فرمود: پاک و خوب زیارت کن و
نمازت را در حرمش تمام بخوان. پرسید نمازم را تمام بخوانم؟ فرمود: تمام.
عرض کرد : بعضی از اصحاب و شیعیان شکسته میخوانند؟ فرمود: اینان دو چندان
عمل میکنند» [21].
لذا چنانکه در رسالههای عملیه نیز آمده است، در حرم امام حسین - علیه
السلام - میتوان نماز را، هم شکسته خواند و هم به برکت آن حضرت تمام بجا
آورد.
5 - اجابت دعا و برآورده شدن حاجت
خداوند سبحان در ازای ایثار و فداکاری سیدالشهدا - علیه السلام - و
تحمل هرگونه سختی چون تشنگی و غم و اندوه فراوان برای حفظ اسلام، در مرقد
شریفش برکاتی را قرار داده که از جمله آنها اجابت دعا و برآورده شدن حاجات
است. چنانکه امام صادق - علیه السلام - فرمود: «هر کس دو رکعت کنار قبر
حسین - علیه السلام - نماز بخواند، از خداوند چیزی رإ؛88ّّ مسئلت نکند جز
اینکه به او عطا شود». [22]
و نیز فرمود: «خداوند در عوض قتل امام حسین - علیه السلام - امامت را
در ذریه آن حضرت، شفا را در تربتش، اجابت دعا را در کنار مرقدش قرار داده، و
ایام زیارت کنندگان او از عمرشان حساب نمیشود». [23]
- آثار و برکات عزاداری و گریه بر سیدالشهداء - علیه السلام -
«گریه» مظهر شدیدترین حالات احساسی انسان است، و علتها و انگیزههای
مختلفی دارد که هر یک از آنها نشان دهنده حالتی خاص است. در روایات، بعضی
از انواع گریه تحسین شده و از صفات پسندیده بندگان پاکدل خداوند به حساب
آمده است، و بعضی از انواع گریه مذموم شمرده شده است.
گریه، از حالات و انفعالات انسانی است که با مقدمهای از اندوه و
ناراحتی روانی به طور طبیعی به ظهور میرسد، و گاه ممکن است انگیزهاش
هیجانات تند روانی باشد. مثل شوق و ذوقی که از دیدار محبوب پس از زمانی
طولانی ناشی می شود. همچنین گاهی هم گریه کردن حاکی از عقاید مذهبی انسان
است با این توصیف، از آنجایی که گریه عملی طبیعی و ای بسا غیر ارادی است؛
لذا نمی شود مورد امر و نهی و حسن و قبح قرار گیرد، بلکه آنچه که مورد حسن و
قبح است، مقدمات و انگیزههای گریه میباشد. چنانکه گفتهاند: «تو آنی که
در بند آنی».
در اینجا برای اینکه بدانیم گریه بر سیدالشهدا - علیه السلام - چگونه
گریهای است و چه تأثیرات و برکاتی میتواند داشته باشد، بهتر آن است که
اشارهای به انواع گریه کنیم تا بعد از آن، نوع گریه بر آن حضرت برایمان
معلوم گردد:
1 - گریه طفولیت : زندگانی انسان با گریه شروع می شود که همان گریه،
نشانه سلامت و تندرستی نوزاد است، و در واقع گریه در آن زمان، زبان طفل
است.
2 - گریه شوق: مانند گریه مادری که از دیدن فرزند گمشده خویش پس از
چندین سال سرداده میشود. و این گریهای است که از روی هیجان و احیاناً جهت
سرور و شادی به انسان دست میدهد.
3 - گریه عاطفی و محبت : محبت از عواطف اصیل انسانی است که با گریه انس
دیرینه دارد. مثلاً محبت حقیقی به خداوند حسن آفرین است و برای قرب به او
باید اشک محبت ریخت.
4 - گریه معرفت و خشیت: انجام عبادات خالصانه و تفکر در عظمت آفرینش و
کبریایی خداوند، و همچنین اهمیت تکالیف و مسئولیتهای انسانی باعث میگردد
که نوع خاصی از خوف، در درون انسان ایجاد شود و این خوف، خوفی است که از
روی معرفت به خداوند و تهذیب نفس به دست میآید که «خشیت» نامیده می شود.
5 - گریه ندامت: از عوامل اندوه زدایی که منجر به گریه میگردد، محاسبه
نفس و حسابرسی شخصی است، و همین حسابرسی باعث میشود که انسان به گذشته
خود فکر کند و با حسابرسی، جبران کوتاهی و خطاها را بکند و اشک حسرت و
ندامت از چشمانش جاری نماید، این گریه، نتیجه توبه و بازگشت به خداست.
6 - گریه پیوند با هدف : گاهی قطرههای اشک انسان، پیام آور هدفهاست.
گریه بر شهید از این نوع گریه است. گریه بر شهید خوی حماسه را در انسان
زنده میکند و گریستن بر سیدالشهدا - علیه السلام - خوی حسینی را در انسان
احیا میکند، و خوی حسینی چنان است که نه ستم میکند و نه ستم میپذیرد. آن
کسی که با شنیدن حادثه کربلا قطره اشکی از درون دل بیرون میفرستد،
صادقانه این پیوند با هدف والای سیدالشهدا - علیه السلام - را بیان میکند.
7 - گریه ذلت و شکست : گریه افراد ضعیف و ناتوانی که از رسیدن به اهداف خود ماندهاند و روح و شهامتی برای پیشرفت در خود نمیبینند.
با ذکر این مطلب، حال باید بررسی کرد که گریه بر حسین - علیه السلام -
از چه نوع گریه است. هر کس با اندک توجهی خواهد دانست که گریه بر حسین -
علیه السلام - گریه محبت است، آن محبتی که در دلهای عاشقانش به ثبت رسیده
است. گریه بر او، گریه شوق است، زیرا قسمت زیادی از حماسههای کربلا، شوق
آفرین و شورانگیز است و به دنبال آن سیلاب اشک شوق به خاطر آن همه رشادت،
فداکاری، شجاعت و سخنرانیهای آتشین مردان و زنان به ظاهر اسیر، از دیدگان
شنونده سرازیر میگردد و نیز گریه معرفت و پیوند با هدف متعالی و انسان ساز
او است؛ و به تعبیر امام خمینی (ره) گریه سیاسی است که فرمود: «ما ملت
گریه سیاسی هستیم، ما ملتی هستیم که با همین اشکها سیل جریان میدهیم و
سدهایی را که در مقابل اسلام ایستاده است خرد میکنیم».
هیهات که گریه بر حسین - علیه السلام - گریه ذلت و شکست باشد، بلکه
گریه پیوند با سرچشمه عزت است، گریه امت نیست، که گویا است، گریه سرد کننده
نیست، که حرارت بخش است، گریه بزدلان نیست، که گریه شجاعان است، گریه یأس و
ناامیدی نیست که گریه امید است، و بالاخره گریه معرفت است و گریه معرفت در
عزای حسین - علیه السلام - از انحراف و تحریف در قیام آن حضرت جلوگیری می
کند و شاید به همین جهت باشد که در فضیلت گریه بر سیدالشهدا - علیه السلام -
روایات متعددی وارد شده است. از آن جمله، روایتی است که امام صادق - علیه
السلام - فرمود: «گریه و بی تابی در هر مصیبت برای بنده مکروه است، مگر
گریه بر حسین بن علی - علیه السلام - که اجر و ثواب نیز دارد». [24]
گریه و عزاداری برای سیدالشهدا - علیه السلام - دارای آثار و برکات مهمی است که به برخی از آنها اشاره میشود:
1 - حفظ رمز نهضت حسینی
از ارزندهترین آثار و برکات مجالس عزاداری و گریه بر اباعبدالله الحسین - علیه السلام - حفظ رمز نهضت حسینی است.
براستی ؛ چرا در دوران منحوص سلاطین و پادشاهان جور از برپایی مجالس
عزای اهل بیت - علیه السلام - به خصوص سالار شهیدان جلوگیری می شد؟ آیا نه
این است که عزای حسینی و امامان شیعه، سبب می شود که سخنوران و دانشمندان
متعهد و انقلابی، مردم را از ظلمهای حکومتها آگاهی دهند و انگیزه قیام آن
حضرت که امر به معروف و نهی از منکر است به اطلاع مردم برسد؟
آری، اینگونه مجالس، آموزشگاهها و دانشگاههایی است که به بهترین روش و
زیباترین اسلوب مردم را به سوی دین خوانده و عواطف را آماده میکند و
جاهلان و بیخبران را از خواب سنگین غفلت بیدار میسازد و نیز در این مجالس
است که مردم، دیانت را همراه با سیاست، از مکتب حسین بن علی - علیه السلام
- میآموزند.
گریه بر سید الشهدا - علیه السلام - و تشکیل مجالس عزای حسینی نه تنها
اساس مکتب را حفظ میکند، بلکه باعث میگردد شیعیان با حضور در این مجالس
از والاترین تربیت اسلامی برخوردار شده و در جهت حسینی شدن رشد و پرورش
یابند.
کدام اجتماعی است که در عالم چنین اثری را از خود بروز داده باشد؟ کدام
حادثهای است مانند حادثه جانسوز کربلا که از دوره وقوع تاکنون و بعدها
بدینسان اثر خود را در جامعه بشریت گذارده، و روز به روز دامنه آن وسیعتر و
پیروی و تبعیت از آن بیشتر گردد؟ از این رو باید گفت که در حقیقت مراسم
عزاداری حافظ و زنده نگهدارنده نهضت مقدس امام حسین - علیه السلام - و در
نتیجه حافظ اسلام وضامن بقای آن است.
تشکیل مجالس عزاداری حسین، نه تنها اساس مکتب را حفظ کرده و میکند
بلکه به علاوه سبب آن گردید که شیعیان با حضور در این مجالس از والاترین
تربیت اسلامی برخوردار شده و در جهت حسینی شدن رشد و پرورش یابند.
«موریس دوکبری» مینویسد: «اگر مورخین ما، حقیقت این روز را میدانستند
و درک میکردند که عاشورا چه روزی است، این عزاداری را مجنونانه نمی
پنداشتند. زیرا پیروان حسین به واسطه عزاداری حسین میدانند که پستی و زیر
دستی و استعمار را نباید قبول کنند. زیرا شعار پیشرو و آقای آنان تن به زیر
بار ظلم و ستم ندادن است.
قدری تعمق و بررسی در مجالس عزاداری حسین نشان میدهد که چه نکات دقیق و
حیات بخشی مطرح می شود،در مجالس عزاداری حسین گفته می شود که حسین - علیه
السلام - برای حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگی مقام و مرتبه اسلام، از جان و
مال و فرزند گذشت و زیر بار استعمار و ماجراجویی یزید نرفت؛ پس بیایید،ما
هم شیوه او را سرمشق قرار داده از زیر دستی استعمار گرایان خلاصی یابیم و
مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح دهیم...» [25]
2 - ازدیاد محبت به امام، و تنفر از دشمنان آن حضرت
سوزی که از دل سوخته عاشقان سیدالشهدا - علیه السلام - به چشم سرایت
کرده و از مجاری دو چشم آنها به صفحه رخسار وارد می شود، مراتب علاقه و
اخلاص و دلبستگی به خاندان وحی و رسالت را میرساند و این عمل اثری مخصوص
در ابقای مودت و ازدیاد محبت دارد.
گریه بر حضرت سیدالشهدا - علیه السلام - از مواردی است که هیچ انسانی
از فرط دلسوزی و انقلاب، طاقت بردباری و تحمل در برابر استماع مصائب او را
ندارد، و این گریه و بیقراری، علاوه بر ازدیاد محبت و مهر و مودت، موجب
کثرت تنفر و بیزاری از دشمنان و قاتلان آن حضرت شده و موجب برائت
دوستداران این خانواده از دشمنان ایشان میگردد.
باری، گریه با آگاهی و معرفت بر امام حسین - علیه السلام - در واقع،
اعلام انزجار از قاتلان اوست و این تبری از آثار برجسته گریه بر امام حسین -
علیه السلام - است زیرا مردم به ویژه افرادی که دارای شخصیت هستند از گریه
کردن در برابر حوادث تا سر حد امکان امتناع میورزند، و تا شعله درونی
آنان به مرتبه انفجار نرسد حاضر به گریه کردن مخصوصاً در برابر چشم دیگران
نیستند، این گریه و عزاداری ابراز کمال تنفر در برابر تعدی و تجاوز و
ستمگری و پایمال نمودن حقوق جامعه و به ناحق تکیه زدن بر مسند حکومت آنان
میباشد.
3 - آشنایی با حقیقت دین و نشر آن
یکی دیگر از آثار و برکات مجالس عزاداری سیدالشهدا - علیه السلام - این
است که مردم در سایه مراسم عزاداری به حقیقت اسلام آشنا شده و بر اثر
تبلیغات وسیع و گستردهای که همراه با این مراسم انجام میگیرد، آگاهی توده
مردم بیشتر شده و ارتباطشان با دین حنیف محکمتر و قویتر میگردد. چه اینکه
قرآن و عترت دو وزنه نفیسی هستند که هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند و این
آگاهی در اقامه ماتم و مراسم سوگواری عترت رسول اکرم - صلی الله علیه و آله
- به خصوص امام حسین - علیه السلام - به آحاد مردم داده خواهد شد.
4 - آمرزش گناهان
ریان بن شبیب از امام رضا - علیه السلام - روایت کرده که فرمود: «ای
پسر شبیب، اگر بر حسین - علیه السلام - گریه کنی تا آنکه اشک چشمت بر صورتت
جاری شود، خداوند گناهان کوچک و بزرگ، و کم یا زیاد تو را می آمرزد» [26]
و نیز فرمود: «گریه کنندگان باید بر کسی همچون حسین - علیه السلام - گریه کنند، زیرا گریستن برای او گناهان بزرگ را فرو میریزد» [27]
5 - سکونت در بهشت
امام باقر - علیه السلام - فرمود: «هر مؤمنی که در سوگ حسین - علیه
السلام - اشک دیده ریزد، به حدی که بر گونهاش جاری گردد، خداوند او را
سالیان سال در غرفههای بهشت مسکن میدهد». [28]
و نیز امام صادق - علیه السلام - فرمود: «هر کس درباره حسین - علیه
السلام - شعری بخواند و گریه نماید و یک نفر را بگریاند، بهشت برای هر دوی
آنها نوشته میشود. کسی که حسین - علیه السلام - نزد او ذکر شود و از چشمش
به مقدار بال مگسی اشک آید، اجر او نزد خداست و برای او جز به بهشت راضی
نخواهد شد».[29]
و نیز فرمود: «هر کس که در عزای حسین - علیه السلام - بگرید یا دیگری
را بگریاند و یا آنکه خود را به حالت گریه و عزا درآورد، بهشت بر او واجب
میشود» [30]
6 - شفا یافتن
یکی دیگر از آثار و برکات مجالس عزاداری حضرت سید الشهدا - علیه السلام
- شفا گرفتن است. به طوری که بارها دیدهایم و شنیدهایم که بعضی از
عزاداران و گریه کنندگان بر حسین - علیه السلام - شفا گرفتهاند.
نقل است که مرجع بزرگ شیعه مرحوم آیه الله العظمی بروجردی در سن نود
سالگی دارای چشمانی سالم بودند که بدون عینک خطوط ریز را هم میخواندند و
میفرمودند: این نعمت را مرهون وجود مبارک حضرت ابی عبدالله الحسین - علیه
السلام - هستم : و قضیه را چنین نقل میفرمودند:
در یکی از سالها در بروجرد بودم، به چشم درد عجیبی مبتلا شدم که بسیار
مرا نگران ساخته بود. معالجه پزشکان فایدهای نکرد و درد چشم هر روز بیشتر و
ناراحتی من افزونتر میگردید، تااینکه ایام محرم شد. در ایام محرم آیه
الله فقید، دهه اول را روضه داشتند و دستههای مختلف هم در این عزاداری
شرکت میکردند. یکی از دستههایی که روز عاشورا به خانه آقا وارد شده بود،
«هیئت گِلگیرها» است که نوعاً سادات و اهل علم و محترمین هستند، در حالی که
هر یک حوله سفیدی به کمر بستهاند، سر و سینه خود را گل آلود کرده و بطور
بسیار رقت بار و مهیج و در عین حال با سوز و گداز فراوان و ذکری جانسوز آن
روز را تا ظهر عزاداری می کنند. آقا فرمودند:
«هنگامی که این دسته به خانه من آمدند و وضع مجلس با ورود این هیئت
هیجان عجیبی به خود گرفته بود من هم در گوشهای نشسته و آهسته آهسته اشک
میریختم و در این بین هم مقداری گل از روی پای یکی از همین افراد گلگیر
برداشته و بر روی چشمهای ملتهب و ناراحتم کشیدم، و به برکت همین توسل،
چشمانم خوب شد و امروز علاوه بر اینکه متبلا به درد چشم نشدم، از نعمت
بینایی کامل برخوردارم، و به برکت حضرت امام حسین - علیه السلام - احتیاج
به عینک هم ندارم». با اینکه همه قوای جسمانی ایشان تحلیل رفته بود با این
وجود تا آخرین ساعات زندگانی از بینایی کامل برخوردار بودند.
7 - گریه کننده بر حسین، در قیامت گریان نیست
رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - به فاطمه زهرا (س) فرمود: «هر چشمی
در روز قیامت گریان است مگر چشمی که برای مصائب حسین - علیه السلام - گریه
کرده باشد، چنین کسی در قیامت خندان و شادان به نعمتهای بهشتی است». [31]
8 - امان از سکرات موت و آتش دوزخ
مسمع گوید: حضرت امام صادق - علیه السلام - فرمود: آیا متذکر می شوی با
حسین چه کردند؟ عرض کردم : آری، فرمود: آیا جزع و گریه میکنی؟ گفتم :
آری، به خدا سوگند گریه میکنم و آثار غم و اندوه در صورتم ظاهر میشود
حضرت فرمود: «خدا اشک چشمت را رحمت کند. آگاه باش که تو از آن اشخاصی هستی
که از اهل جزع برای ما شمرده میشوند، به شادی ما شاد و به حزن ما محزون و
اندوهناک میگردند. آگاه باش که بزودی هنگام مرگ، پدرانم را بر بالین خود
حاضر میبینی، در حالی که به تو توجه کرده و ملک الموت را درباره تو بشارت
می دهند، و خواهی دید که ملک الموت در آن هنگام از هر مادر مهربان به
فرزندش، مهربانتر است» سپس فرمود: «کسی که بر ما اهل بیت به خاطر رحمت و
مصائب وارده بر ما گریه کند، رحمت خدا شامل او میشود قبل از اینکه اشکی از
چشمش خارج گردد؛ پس زمانی که اشک چشمش بر صورت جاری شود اگر قطرهای از آن
در جهنم بریزد، حرارت آن را خاموش کند، و هیچ چشمی نیست که گریه کند بر ما
مگر آنکه با نظر کردن به کوثر و سیراب شدن با دوستان، خوشوقت میگردد».[32]
با توجه به این روایت شریف باید گفت:جایی که آتش جهنم که قابل مقایسه
با آتش دنیا نیست و به وسیله گریه بر حسین - علیه السلام - خاموش و برد و
سلام گردد، پس اگر در موردی، آتش ضعیف دنیا عزادار حسینی را نسوزاند جای
تعجب نیست.
سید جلیل مرحوم دکتر اسماعیل مجاب (داندانساز) عجایبی از ایام مجاورت
در هندوستان که مشاهده کرده بود نقل میکرد، از آن جمله میگفت : عدهای از
بازرگانان هندو (بت پرست) به حضرت سیدالشهدا - علیه السلام - معتقد و
علاقه مندند و برای برکت مالشان با آن حضرت شرکت میکنند، یعنی در سال
مقداری از سود خود را در راه آن حضرت صرف میکنند. بعضی از آنها روز عاشورا
به وسیله شیعیان، شربت و پالوده و بستنی درست کرده و خود به حال عزا
ایستاده و به عزاداران میدهند، و بعضی آن مبلغی که راجع به آن حضرت است را
به شیعیان میدهند تا در مراکز عزاداری صرف نمایند.
یکی از آنان را عادت چنین بود که همراه سینه زنها حرکت میکرد و با
آنها به سینه زدن مشغول می شد. وقتی از دنیا رفت، بنا به مرسوم مذهبی
خودشان، بدنش را با آتش سوزانیدند تا تمام بدنش خاکستر شد جز دست راست و
قطعهای از سینهاش که آتش، آن دو عضو را نسوزانیده بود.
بستگان آن دو عضو را آوردند نزد قبرستان شیعیان و گفتند: «این دو عضو راجع به حسین شماست» [33]
9 - تأثیر شعر سرودن در عزای حسینی
امام صادق - علیه السلام - فرمود: «کسی نیست که برای حسین - علیه
السلام - شعری بسراید و گریه کند یا بگریاند مگر اینکه خداوند بهشت را بر
او واجب کرده و گناهانش را میآمرزد».
[1] . فرائد السمطین، جوینی خراسانی، ج 2 ص 155
[2] . فرائد السمطین، جوینی خراسانی، ج 2 ص 246
[3] . حماسهء حسینی، استاد شهید مطهری، ج 3 ص 247
[4] . بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 43، ص 309
[5] . بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 43، ص 281
[6] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 10 ص 329
[7] . اثبات الهداه، شیخ حر عاملی، ج 5 ص 215
[8] . اقتباس از کتاب عدل الهی، استاد شهید مطهری، ص 241تا 246
[9] . خصال، شیخ صدوق، ص 624
[10] . المحاسن، ابی جعفر برقی، ج 1 ص 293
[11] . نقل از کتاب قیام حسینی آیت الله شهید دستغیب، ص 105
[12] . بحارالانوار، علامهء مجلسی، ج 43، ص 262
[13] . منتخب کامل الزیارات، ابن قولویه، ص 32
[14] . سفینه البحار، محدث قمی، ج 1 ص 257
[15] . سیرهء امامان (ترجمهء اعیان الشیعه)، علامه سید محسن امین، ص 220ـ و زندگانی چهارده معصوم،
عمادزاده، ج 2 ص 137
[16] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 10 ص 323
[17] . منتخب کامل الزیارات، ابن قولویه، ص 195
[18] . منتخب کامل الزیارات، ابن قولویه، ص 252
[19] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 10 ص 549
[20] . کامل الزیارات، ابن قولویه، ص 248
[21] . کامل الزیارات، ابن قولویه، ص 123
[22] . امالی شیخ طوسی، ص 317
[23] . امالی شیخ طوسی، ص 319
[24] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 10 ص 393
[25] . بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 44 ص 284
[26] . منتخب کامل الزیارات، ابن قولویه، ص 165
[27] . منتخب کامل الزیارات، ابن قولویه، ص 168
[28] . جلاء العیون، علامه مجلسی، ص 462
[29] . بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 44 ص 293
[30] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 10 ص 397
[31] . داستانهای شگفت، آیت الله شهید دستغیب، ص 9
[32] . اختیار معرفه الرجال، شیخ طوسی، 89
[33] . خلاصه ای از مقاله عاشورا نوشته جواد محدثی.
علیرضا رجالی تهرانی