حیا
| چهارشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۱۲ ق.ظ
حیا یکی از مهم ترین صفات نفسانی است که تأثیر فراوانی بر حوزه های مختلف زندگی اخلاقی ما دارد. نقش بارز این تأثیر، بازدارندگی است.
«حیا» در لغت به مفهوم شرمساری و خجالت است که در مقابل آن «وقاحت» و بی شرمی قرار دارد.[1] در فرهنگ عالمان اخلاق، حیا نوعی انفعال و انقباض نفسانی است که موجب خودداری از انجام امور ناپسند در انسان می گردد و منشأ آن ترس از سرزنش دیگران است.[2] مطالعه دربارة مفهوم «حیا» در آیات و روایات نشان می دهد که منشأ پیدایش این حالت، درک حضور در محضر ناظری آگاه، محترم و گرانمایه است. این مفهوم را در خلال آنچه در کتاب و سنت در باب حیا آمده است، به وضوح می توان مشاهده کرد.این مفهوم، قدر مشترک میان همة انواع حیا است. بنابراین حیا دارای سه رکن اصلی است: فاعل، ناظر و فعل. فاعل، در حیا شخصی است برخوردارِ از کرامت و بزرگواری نفسانی. ناظر در حیا شخصی است که مقام و منزلت او در چشم فاعل عظیم و شایستة احترام باشد، و فعلی که رکن سوم برای تحقق حیا است، فعل ناپسند و زشت است. در نتیجه در تفاوت میان «حیا» با «خوف» و «تقوا» می توان گفت که محور بازدارندگی در حیا، ادراک حضور ناظر محترم و بلند مرتبه و حفظ حرمت و حریم او است؛ حال آنکه محور بازدارندگی در خوف و تقوا، درک قدرت خداوند و ترس از مجازات او است.
شایان ذکر است که اگرچه چهرة بارز و جوهرة حیا، بازدارندگی از ارتکاب اعمال زشت است، قهراً این بازدارندگی، انجام اعمال نیک را در پی خواهد داشت. همچنین یادآور می شود که حیا در حوزه های مختلفی مطرح است که بحث از آنها در جای خود صورت می گیرد.[3] و در این جا تنها مباحث عام و کلی مربوط به حیا مطرح می شود.
الف) ارزش حیا: رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ حیا را زینت آدمی شمرده و فرموده است: «بی شرمی با هیچ چیز همراه نشد مگر این که آن را زشت گردانید. و حیا با هیچ چیز همراه نگشت، مگر این که آن را آراست.»[4] امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «هر که پوشش شرم گزیند کس عیب او نبیند»[5] و در بیانی دیگر می فرماید: «حیا پیشه کن که حیا نشانة نجابت است»[6] امام صادق ـ علیه السّلام ـ جایگاه حیا را در رأس مکارم اخلاقی دانسته می فرماید:
مکارم اخلاق یکی بسته به دیگری است، خداوند آنها را به هر که خود خواهد، دهد. ممکن است در مرد باشد و در فرزندش نباشد، در بنده باشد و در مولای اونباشد، (آنها عبارتند از:) راستگویی،صداقت با مردم، بخشیدن به مسکین، جبران کردن خوبی ها، امانتداری، صلة رحم، دوستی و مهربانی باهمسایه و یار، میهمان نوازی و در رأس همه حیا.[7]
امام علی ـ علیه السّلام ـ در باب نقش کلیدی حیا فرمود: «حیا وسیلة رسیدن به هر زیبایی و نیکی است.»[8] اهمیت حیا در حدّی است که امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «ایمان ندارد کسی که حیا ندارد.»[9] از سیرة رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ گزارش شده است که هر گاه با مردم صحبت می کرد، عرقِ شرم بر پیشانی داشت و هیچ گاه به آنان خیره نمی شد.[10]
گاهی شرمساری ماهیتی منفی می یابد و آن در صورتی است که منشأ آن حماقت، جهالت و ضعف نفس باشد. این نوع شرم و حیا در اخلاق اسلامی به شدت مورد نکوهش قرار گرفته و فضیلت اخلاقی به شمار نیامده است، بلکه مانع رشد و تعالی انسان و موجب عقب ماندگی او در زمینه های مختلف می گردد. در روایات از این نوع شرم، به حیای حماقت و جهل و حیای ضعف یاد شده است.[11]
ب) اسباب و موانع حیا: برخیاز اموری که در روایات به عنوان اسباب حیا مطرح شده است، به قرار زیر است:
اسباب حیا:
1 . عقل: رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در پاسخ راهب مسیحی (شمعون بن لاوی بن یهودا) که از او در بارة ماهیت و آثار عقل پرسیده بود، فرمود:
عقل موجب پیدایش حلم است و از حلم، علم و از علم، رشد و از رشد، عفاف و از عفاف، خویشتن داری، و از خویشتن داری، حیا، و از حیا، وقار، و از وقار، مداومت بر عمل خیر و تنفّر از شرّ، و از تنفّر از شر، اطاعت نصیحت گوی، حاصل می گردد.[12]
2 . ایمان: امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «ایمان ندارد کسی که حیا ندارد.»[13]
موانع حیا:
همچنین در روایات، اموری به عنوان موانع حیا و یا به عبارت دیگر علل بی حیایی یا کمی حیا معرفی شده اند که مهم ترین آنها به شرح زیر است:
یک. از میان برداشتن پرده ها و حریم ها: از امام کاظم ـ علیه السّلام ـ به یاران خود توصیه می فرمود:
پردة شرم و آزرم میان خود و برادرت برمدار، و مقداری از آن باقی گذار؛ زیرا برداشتن آن، برداشتن حیا است.[14]
دو. دست نیاز به سوی مردم دراز کردن: امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «دست نیاز به سوی مردم دراز کردن، عزت را سلب می کند و حیا را می برد.»[15]
سه. زیاد سخن گفتن: امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود:
هر که پرگفت، راه خطا بسیار پوید، وآنکه بسیار خطا کرد شرم او اندک شود، و آنکه شرم او اندک شود، پارسایی او کم گردد، و آنکه پارسایی اش اندک گردد، دلش بمیرد.[16]
چهار.شراب خواری: به امام رضا ـ علیه السّلام ـ منسوب است که در شرح علت تحریم خمر فرمود: «خداوند تعالی شراب را حرام فرمود؛ زیرا شرابْ تباهی میآورد، عقل ها را در شناخت حقایق باطل می کند و شرم و حیا را از چهره فرد می زداید.»[17]
د) آثار حیا: در روایات، آثار فراوانی اعم از دنیوی و اخروی، فردی و اجتماعی و نفسانی و رفتاری برای حیا بیان شده است که برخی از آنها به شرح زیر است.
1 . محبت خداوند: پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «خداوند، انسان با شرم و حیا و پاکدامن را دوست دارد و از بی شرمی گدای سِمِج نفرت دارد.»[18]
2 . عفت و پاکدامنی: امام علی ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «ثمرة حیا، عفت و پاکدامنی است.»[19]
3 . پاک شدن گناهان: امام سجاد ـ علیه السّلام ـ در این باره فرمود:
چهار چیز است که هر کس را باشد اسلامش کامل و گناهش پاک گردد و پروردگار خود را ملاقات می کند، در حالی که خداوند ـ عزّوجلّ ـ از او خشنود است: هر کس به آنچه به نفع مردم بر خویشتن قرار داده برای خدا انجام دهد و زبانش با مردم راست باشد و از هر چه نزد خدا و نزد مردم زشت است، شرم کند و با خانواده خود خوشرفتار باشد.[20]
4 . رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در شرح پاره ای از آثار شرم و حیا فرمود:
اما آنچه از حیا نشأت می گیرد: نرمش، مهربانی، در نظر داشتن خدا در آشکار و نهان، سلامت، دوری کردن از بدی، خوشرویی، گذشت و بخشندگی، پیروزی و خوشنامی در میان مردم است. اینها فوایدی است که خردمند از حیا می برد.[21]
در متون اخلاقی اسلام پیامدهای بسیاری برای «وقاحت» و بی شرمی بیان شده است که به دلیل اختصار تنها به بیان یک روایت در این باب اکتفا می شود:
امام صادق ـ علیه السّلام ـ به شاگرد خود «مفضّل» می فرماید:
ای مفضّل، اگر حیا نبود انسان هیچ گاه میهمان نمی پذیرفت، به وعده وفا نمی کرد، نیازها(ی مردم) را برآورده نمی ساخت، از نیکی ها برحذر بود و بدی ها را مرتکب می شد. بسیاری از امور لازم و واجب نیز برای حیا انجام می شود. بسیاری از مردم، اگر حیا نمی کردند و شرمگین نمی شدند، حقوق والدین را رعایت نمی نمودند، هیچ صله رحمی نمی کردند، هیچ امانتی را به درستی بازپس نمی دادند و از فحشا برحذر نبودند.[22]
د) موارد حیا: گفته شد که حیا، شرم از انجام اعمال زشت در محضر ناظر محترم است. بنابراین اوّلاً، در متون اخلاق اسلامی خداوند و ناظران و نمایندگان او، حقیقت الهی و انسانی فرد و دیگران، به عنوان ناظرانی که باید از آنها شرم و حیا ورزید مطرح شده اند.[23] ثانیاً، قلمرو حیا امور زشت و ناپسند است و شرمساری در انجام نیکی ها هیچ گاه پسندیده نیست. ولی این حدّ و مرز در بسیاری از موارد از سوی مردم رعایت نمی گردد. منشأ این امر آگاهی جهالت و گاهی بی مبالاتی است. در بسیاری از روایات حیاورزی در برخی موارد ممنوع شده است. به نظر می رسد که با وجود ضابطة پیش گفته در مفهوم حیا، این تأکید به دلیل آن است که انسان نسبت به این موارد نوعی شبهه علمی دارد و تا حدودی توجیهاتی، جهت تأیید حیاورزی در آن موارد برای خود دست و پا می کند، در حالی که تصورات او باطل است. برخی از موارد و مواقعی که جای حیا ورزیدن نیست، بدین قرارند:
1 . حیا ورزیدن از گفتار، کردار و درخواست حق؛ پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «هیچ عملی را از روی ریا و خودنمایی انجام مده و از سر حیا و شرم آن را رها نکن.»[24]
2 . حیا ورزیدن از تحصیل علم؛ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «کسی شرم نکند از آموختنِ آنچه نمی داند.»[25]
3 . حیا ورزیدن از تحصیل درآمد حلال؛ امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «کسی که از طلب مال حلال حیا نکند، هزینه هایش سبک شو و خداوند خانواده اش را از نعمت خویش بهره مند گرداند.»[26]
4 . حیا ورزیدن از خدمت به مهمان؛ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «سه چیز است که نباید از آن شرم کرد: از جمله خدمت کردن به مهمان.»[27]
5 .حیاورزیدن از احترام گذاشتن به دیگران؛ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «سه چیز است که نباید از آنها شرم کرد: از جمله برخاستن از جای خود برای پدر و معلم.»[28]
[1] . ر.ک: ابن منظور: لسان العرب، ج 8، ص 51؛ مفردات الفاظ القرآن، ص 270، و ابن اثیر: نهایه، ج 1، ص 391.
[2] . ر.ک: ابن مسکویه: تهذیب الاخلاق، ص 41؛ طوسی:اخلاق ناصری، ص 77.
[3] . از جمله حیای زنان در «اخلاق جنسی» حیا در خانواده در «اخلاق خانواده» و حیا از دیگران در «اخلاق معاشرت»، مورد بررسی قرار می گیرد.
[4] . شیخ مفید، امالی، ص 167.
[5] . نهجالبلاغه، حکمت 223؛ صدوق: فقیه، ح 4، ص 391، ح 5834؛ کلینی: کافی، ج 8، ص 23.
[6] . آمدی: غررالحکم، ح 6082.
[7] . کلینی: کافی، ج 2، ص 55، ح 1؛ طوسی: امالی، ص 308.
[8] . حرّانی: تحف العقول، ص 84.
[9] . کلینی: کافی، ج 2، ص 106.
[10] . همان، ج 5، ص 565، ج 41.
[11] . ر.ک: صدوق: خصال، ج 1، ص 55، ح 76؛ کلینی: کافی، ج 2، ص 106، ح 6.
[12] . حرّانی: تحف العقول، ص 19. همچنین ر.ک: همان، ص 27؛ صدوق: خصال، ج 2، ص 404 و 427؛ کلینی، کافی، ج 1، ص 10، ح 2، و ج 2، ص 230.
[13] . کلینی: کافی، ج 2، ص 106، ح 5.
[14] . همان، ج 2، ص 672، ح 5.
[15] . همان، ج 2، ص 148، ح 4.
[16] . نهجالبلاغه، حکمت 349.
[17] . فقه الرّضا ـ علیه السلام ـ ، ص 282.
[18] . طوسی، امالی، ص 39، ح 43، ر.ک: کلینی: کافی، ج 2، ص 112، ح 8؛ صدوق: فقیه، ج 3، ص 506، ح 4774.
[19] . آمدی: غررالحکم، ج 4612.
[20] . صدوق: خصال، ج 1، ص 222. ح 50. ر.ک: مفید: امالی، ص 166، ح 1.
[21] . حرّانی: تحف العقول، ص 20.
[22] . مجلسی: بحارالانوار، ج 3، ص 81.
[23] . ر.ک: صدوق: عیون الاخبار الرضا، ج 2، ص 45، ح 162؛ تفسیر قمی، ج 1، ص 304؛ کراجکی: کنزالفوائد، ج 2، ص 182، طوسی: امالی، ص 210.
[24] . حرّانی: تحف العقول، ص 47؛ صدوق: امالی، ص 399، ح 12؛ کلینی: کافی، ج 2، ص 111، ح 2، و ج 5، ص 568، ح 53.
[25] . نهجالبلاغه، حکمت 82؛ حرّانی: تحف العقول، ص 313.
[26] . حرّانی: تحف العقول، ص 59، و صدوق: فقیه، ج 4، ص 410، ح 5890.
[27] . آمدی: غررالحکم، ح 4666.
[28] . همان.
6 . شرم از اعتراف به ندانستن؛ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «اگر از کسی سؤالی کردند و نمی داند، شرم نکند از این که بگوید: نمی دانم.»[1]
7 . شرم از درخواست از خداوند؛ امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «هیچ چیز در نزد خداوند محبوب تر از آن نیست که از او چیزی درخواست شود، پس هیچ یک از شما نباید شرم کند از این که از رحمت خداوند درخواست کند؛ اگرچه (خواستة او) یک بند کفش باشد.»[2]
8 . شرم از بخشش اندک؛ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «از بخشش اندک شرم مدار که محروم کردن از آن کمتر است.»[3]
9 . شرم از خدمت به خانواده؛ امام صادق ـ علیه السّلام ـ مردی از اهل مدینه را دید که چیزی برای خانواده اش خریده و با خود می برد، آن مرد چون امام را دید خجالت کشید. امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: «این را خودت خریده و برای خانواده ات می بری؟ به خدا سوگند، اگر اهل مدینه نبودند (که سرزنش و خرده گیری کنند) من هم دوست داشتم، برای خانواده ام چیزی بخرم و خودم ببرم.»[4]
احمد دیلمی و مسعود آذربایجانی ـ اخلاق اسلامی، ص 80
[1] .
[2] . کلینی، کافی، ج 4، ص 20، ح 4.
[3] . نهجالبلاغه، حکمت 67.
[4] . کلینی: کافی، ج 2، ص 123، ح 10.
«حیا» در لغت به مفهوم شرمساری و خجالت است که در مقابل آن «وقاحت» و بی شرمی قرار دارد.[1] در فرهنگ عالمان اخلاق، حیا نوعی انفعال و انقباض نفسانی است که موجب خودداری از انجام امور ناپسند در انسان می گردد و منشأ آن ترس از سرزنش دیگران است.[2] مطالعه دربارة مفهوم «حیا» در آیات و روایات نشان می دهد که منشأ پیدایش این حالت، درک حضور در محضر ناظری آگاه، محترم و گرانمایه است. این مفهوم را در خلال آنچه در کتاب و سنت در باب حیا آمده است، به وضوح می توان مشاهده کرد.این مفهوم، قدر مشترک میان همة انواع حیا است. بنابراین حیا دارای سه رکن اصلی است: فاعل، ناظر و فعل. فاعل، در حیا شخصی است برخوردارِ از کرامت و بزرگواری نفسانی. ناظر در حیا شخصی است که مقام و منزلت او در چشم فاعل عظیم و شایستة احترام باشد، و فعلی که رکن سوم برای تحقق حیا است، فعل ناپسند و زشت است. در نتیجه در تفاوت میان «حیا» با «خوف» و «تقوا» می توان گفت که محور بازدارندگی در حیا، ادراک حضور ناظر محترم و بلند مرتبه و حفظ حرمت و حریم او است؛ حال آنکه محور بازدارندگی در خوف و تقوا، درک قدرت خداوند و ترس از مجازات او است.
شایان ذکر است که اگرچه چهرة بارز و جوهرة حیا، بازدارندگی از ارتکاب اعمال زشت است، قهراً این بازدارندگی، انجام اعمال نیک را در پی خواهد داشت. همچنین یادآور می شود که حیا در حوزه های مختلفی مطرح است که بحث از آنها در جای خود صورت می گیرد.[3] و در این جا تنها مباحث عام و کلی مربوط به حیا مطرح می شود.
الف) ارزش حیا: رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ حیا را زینت آدمی شمرده و فرموده است: «بی شرمی با هیچ چیز همراه نشد مگر این که آن را زشت گردانید. و حیا با هیچ چیز همراه نگشت، مگر این که آن را آراست.»[4] امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «هر که پوشش شرم گزیند کس عیب او نبیند»[5] و در بیانی دیگر می فرماید: «حیا پیشه کن که حیا نشانة نجابت است»[6] امام صادق ـ علیه السّلام ـ جایگاه حیا را در رأس مکارم اخلاقی دانسته می فرماید:
مکارم اخلاق یکی بسته به دیگری است، خداوند آنها را به هر که خود خواهد، دهد. ممکن است در مرد باشد و در فرزندش نباشد، در بنده باشد و در مولای اونباشد، (آنها عبارتند از:) راستگویی،صداقت با مردم، بخشیدن به مسکین، جبران کردن خوبی ها، امانتداری، صلة رحم، دوستی و مهربانی باهمسایه و یار، میهمان نوازی و در رأس همه حیا.[7]
امام علی ـ علیه السّلام ـ در باب نقش کلیدی حیا فرمود: «حیا وسیلة رسیدن به هر زیبایی و نیکی است.»[8] اهمیت حیا در حدّی است که امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «ایمان ندارد کسی که حیا ندارد.»[9] از سیرة رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ گزارش شده است که هر گاه با مردم صحبت می کرد، عرقِ شرم بر پیشانی داشت و هیچ گاه به آنان خیره نمی شد.[10]
گاهی شرمساری ماهیتی منفی می یابد و آن در صورتی است که منشأ آن حماقت، جهالت و ضعف نفس باشد. این نوع شرم و حیا در اخلاق اسلامی به شدت مورد نکوهش قرار گرفته و فضیلت اخلاقی به شمار نیامده است، بلکه مانع رشد و تعالی انسان و موجب عقب ماندگی او در زمینه های مختلف می گردد. در روایات از این نوع شرم، به حیای حماقت و جهل و حیای ضعف یاد شده است.[11]
ب) اسباب و موانع حیا: برخیاز اموری که در روایات به عنوان اسباب حیا مطرح شده است، به قرار زیر است:
اسباب حیا:
1 . عقل: رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در پاسخ راهب مسیحی (شمعون بن لاوی بن یهودا) که از او در بارة ماهیت و آثار عقل پرسیده بود، فرمود:
عقل موجب پیدایش حلم است و از حلم، علم و از علم، رشد و از رشد، عفاف و از عفاف، خویشتن داری، و از خویشتن داری، حیا، و از حیا، وقار، و از وقار، مداومت بر عمل خیر و تنفّر از شرّ، و از تنفّر از شر، اطاعت نصیحت گوی، حاصل می گردد.[12]
2 . ایمان: امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «ایمان ندارد کسی که حیا ندارد.»[13]
موانع حیا:
همچنین در روایات، اموری به عنوان موانع حیا و یا به عبارت دیگر علل بی حیایی یا کمی حیا معرفی شده اند که مهم ترین آنها به شرح زیر است:
یک. از میان برداشتن پرده ها و حریم ها: از امام کاظم ـ علیه السّلام ـ به یاران خود توصیه می فرمود:
پردة شرم و آزرم میان خود و برادرت برمدار، و مقداری از آن باقی گذار؛ زیرا برداشتن آن، برداشتن حیا است.[14]
دو. دست نیاز به سوی مردم دراز کردن: امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «دست نیاز به سوی مردم دراز کردن، عزت را سلب می کند و حیا را می برد.»[15]
سه. زیاد سخن گفتن: امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود:
هر که پرگفت، راه خطا بسیار پوید، وآنکه بسیار خطا کرد شرم او اندک شود، و آنکه شرم او اندک شود، پارسایی او کم گردد، و آنکه پارسایی اش اندک گردد، دلش بمیرد.[16]
چهار.شراب خواری: به امام رضا ـ علیه السّلام ـ منسوب است که در شرح علت تحریم خمر فرمود: «خداوند تعالی شراب را حرام فرمود؛ زیرا شرابْ تباهی میآورد، عقل ها را در شناخت حقایق باطل می کند و شرم و حیا را از چهره فرد می زداید.»[17]
د) آثار حیا: در روایات، آثار فراوانی اعم از دنیوی و اخروی، فردی و اجتماعی و نفسانی و رفتاری برای حیا بیان شده است که برخی از آنها به شرح زیر است.
1 . محبت خداوند: پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «خداوند، انسان با شرم و حیا و پاکدامن را دوست دارد و از بی شرمی گدای سِمِج نفرت دارد.»[18]
2 . عفت و پاکدامنی: امام علی ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «ثمرة حیا، عفت و پاکدامنی است.»[19]
3 . پاک شدن گناهان: امام سجاد ـ علیه السّلام ـ در این باره فرمود:
چهار چیز است که هر کس را باشد اسلامش کامل و گناهش پاک گردد و پروردگار خود را ملاقات می کند، در حالی که خداوند ـ عزّوجلّ ـ از او خشنود است: هر کس به آنچه به نفع مردم بر خویشتن قرار داده برای خدا انجام دهد و زبانش با مردم راست باشد و از هر چه نزد خدا و نزد مردم زشت است، شرم کند و با خانواده خود خوشرفتار باشد.[20]
4 . رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در شرح پاره ای از آثار شرم و حیا فرمود:
اما آنچه از حیا نشأت می گیرد: نرمش، مهربانی، در نظر داشتن خدا در آشکار و نهان، سلامت، دوری کردن از بدی، خوشرویی، گذشت و بخشندگی، پیروزی و خوشنامی در میان مردم است. اینها فوایدی است که خردمند از حیا می برد.[21]
در متون اخلاقی اسلام پیامدهای بسیاری برای «وقاحت» و بی شرمی بیان شده است که به دلیل اختصار تنها به بیان یک روایت در این باب اکتفا می شود:
امام صادق ـ علیه السّلام ـ به شاگرد خود «مفضّل» می فرماید:
ای مفضّل، اگر حیا نبود انسان هیچ گاه میهمان نمی پذیرفت، به وعده وفا نمی کرد، نیازها(ی مردم) را برآورده نمی ساخت، از نیکی ها برحذر بود و بدی ها را مرتکب می شد. بسیاری از امور لازم و واجب نیز برای حیا انجام می شود. بسیاری از مردم، اگر حیا نمی کردند و شرمگین نمی شدند، حقوق والدین را رعایت نمی نمودند، هیچ صله رحمی نمی کردند، هیچ امانتی را به درستی بازپس نمی دادند و از فحشا برحذر نبودند.[22]
د) موارد حیا: گفته شد که حیا، شرم از انجام اعمال زشت در محضر ناظر محترم است. بنابراین اوّلاً، در متون اخلاق اسلامی خداوند و ناظران و نمایندگان او، حقیقت الهی و انسانی فرد و دیگران، به عنوان ناظرانی که باید از آنها شرم و حیا ورزید مطرح شده اند.[23] ثانیاً، قلمرو حیا امور زشت و ناپسند است و شرمساری در انجام نیکی ها هیچ گاه پسندیده نیست. ولی این حدّ و مرز در بسیاری از موارد از سوی مردم رعایت نمی گردد. منشأ این امر آگاهی جهالت و گاهی بی مبالاتی است. در بسیاری از روایات حیاورزی در برخی موارد ممنوع شده است. به نظر می رسد که با وجود ضابطة پیش گفته در مفهوم حیا، این تأکید به دلیل آن است که انسان نسبت به این موارد نوعی شبهه علمی دارد و تا حدودی توجیهاتی، جهت تأیید حیاورزی در آن موارد برای خود دست و پا می کند، در حالی که تصورات او باطل است. برخی از موارد و مواقعی که جای حیا ورزیدن نیست، بدین قرارند:
1 . حیا ورزیدن از گفتار، کردار و درخواست حق؛ پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «هیچ عملی را از روی ریا و خودنمایی انجام مده و از سر حیا و شرم آن را رها نکن.»[24]
2 . حیا ورزیدن از تحصیل علم؛ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «کسی شرم نکند از آموختنِ آنچه نمی داند.»[25]
3 . حیا ورزیدن از تحصیل درآمد حلال؛ امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «کسی که از طلب مال حلال حیا نکند، هزینه هایش سبک شو و خداوند خانواده اش را از نعمت خویش بهره مند گرداند.»[26]
4 . حیا ورزیدن از خدمت به مهمان؛ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «سه چیز است که نباید از آن شرم کرد: از جمله خدمت کردن به مهمان.»[27]
5 .حیاورزیدن از احترام گذاشتن به دیگران؛ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «سه چیز است که نباید از آنها شرم کرد: از جمله برخاستن از جای خود برای پدر و معلم.»[28]
[1] . ر.ک: ابن منظور: لسان العرب، ج 8، ص 51؛ مفردات الفاظ القرآن، ص 270، و ابن اثیر: نهایه، ج 1، ص 391.
[2] . ر.ک: ابن مسکویه: تهذیب الاخلاق، ص 41؛ طوسی:اخلاق ناصری، ص 77.
[3] . از جمله حیای زنان در «اخلاق جنسی» حیا در خانواده در «اخلاق خانواده» و حیا از دیگران در «اخلاق معاشرت»، مورد بررسی قرار می گیرد.
[4] . شیخ مفید، امالی، ص 167.
[5] . نهجالبلاغه، حکمت 223؛ صدوق: فقیه، ح 4، ص 391، ح 5834؛ کلینی: کافی، ج 8، ص 23.
[6] . آمدی: غررالحکم، ح 6082.
[7] . کلینی: کافی، ج 2، ص 55، ح 1؛ طوسی: امالی، ص 308.
[8] . حرّانی: تحف العقول، ص 84.
[9] . کلینی: کافی، ج 2، ص 106.
[10] . همان، ج 5، ص 565، ج 41.
[11] . ر.ک: صدوق: خصال، ج 1، ص 55، ح 76؛ کلینی: کافی، ج 2، ص 106، ح 6.
[12] . حرّانی: تحف العقول، ص 19. همچنین ر.ک: همان، ص 27؛ صدوق: خصال، ج 2، ص 404 و 427؛ کلینی، کافی، ج 1، ص 10، ح 2، و ج 2، ص 230.
[13] . کلینی: کافی، ج 2، ص 106، ح 5.
[14] . همان، ج 2، ص 672، ح 5.
[15] . همان، ج 2، ص 148، ح 4.
[16] . نهجالبلاغه، حکمت 349.
[17] . فقه الرّضا ـ علیه السلام ـ ، ص 282.
[18] . طوسی، امالی، ص 39، ح 43، ر.ک: کلینی: کافی، ج 2، ص 112، ح 8؛ صدوق: فقیه، ج 3، ص 506، ح 4774.
[19] . آمدی: غررالحکم، ج 4612.
[20] . صدوق: خصال، ج 1، ص 222. ح 50. ر.ک: مفید: امالی، ص 166، ح 1.
[21] . حرّانی: تحف العقول، ص 20.
[22] . مجلسی: بحارالانوار، ج 3، ص 81.
[23] . ر.ک: صدوق: عیون الاخبار الرضا، ج 2، ص 45، ح 162؛ تفسیر قمی، ج 1، ص 304؛ کراجکی: کنزالفوائد، ج 2، ص 182، طوسی: امالی، ص 210.
[24] . حرّانی: تحف العقول، ص 47؛ صدوق: امالی، ص 399، ح 12؛ کلینی: کافی، ج 2، ص 111، ح 2، و ج 5، ص 568، ح 53.
[25] . نهجالبلاغه، حکمت 82؛ حرّانی: تحف العقول، ص 313.
[26] . حرّانی: تحف العقول، ص 59، و صدوق: فقیه، ج 4، ص 410، ح 5890.
[27] . آمدی: غررالحکم، ح 4666.
[28] . همان.
6 . شرم از اعتراف به ندانستن؛ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «اگر از کسی سؤالی کردند و نمی داند، شرم نکند از این که بگوید: نمی دانم.»[1]
7 . شرم از درخواست از خداوند؛ امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «هیچ چیز در نزد خداوند محبوب تر از آن نیست که از او چیزی درخواست شود، پس هیچ یک از شما نباید شرم کند از این که از رحمت خداوند درخواست کند؛ اگرچه (خواستة او) یک بند کفش باشد.»[2]
8 . شرم از بخشش اندک؛ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «از بخشش اندک شرم مدار که محروم کردن از آن کمتر است.»[3]
9 . شرم از خدمت به خانواده؛ امام صادق ـ علیه السّلام ـ مردی از اهل مدینه را دید که چیزی برای خانواده اش خریده و با خود می برد، آن مرد چون امام را دید خجالت کشید. امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: «این را خودت خریده و برای خانواده ات می بری؟ به خدا سوگند، اگر اهل مدینه نبودند (که سرزنش و خرده گیری کنند) من هم دوست داشتم، برای خانواده ام چیزی بخرم و خودم ببرم.»[4]
احمد دیلمی و مسعود آذربایجانی ـ اخلاق اسلامی، ص 80
[1] .
[2] . کلینی، کافی، ج 4، ص 20، ح 4.
[3] . نهجالبلاغه، حکمت 67.
[4] . کلینی: کافی، ج 2، ص 123، ح 10.