داعش چیست و از کجا سر برآورد؟
گروهک
تروریستى داعش قبل از آن که از عراق به سوریه برود نام «داع» یعنى دولت
اسلامى عراق را انتخاب کرده بود اما بعد از ورود به سوریه، حرف «ش» را به
آخر داع اضافه کرد که از کلمه شام (نام قدیم سوریه) گرفته شده است. «داعش»
عبارتى است که از حروف اختصارى «دولت اسلامى در عراق و شام» تشکیل شده
است. این گروهک تروریستى قبل از آن که از عراق به سوریه برود نام «داع»
یعنى دولت اسلامى عراق را انتخاب کرده بود اما بعد از ورود به سوریه، حرف
«ش» را به آخر داع اضافه کرد که از کلمه شام (نام قدیم سوریه) گرفته شده
است. رهبران
و سازماندهندگان داعش، در ظاهر مىگویند که هدف از تشکیل این گروه،
بازگرداندن «خلافت اسلامى و اجراى شریعت» به کشورهاى اسلامى بهویژه عراق و
سوریه است اما حرف و عمل آنها کاملاً از هم فاصله دارد، زیرا بر خلاف
ادعاى تلاش براى اجراى شریعت اسلامى، وحشیانهترین جنایات که اوج آن سر
بریدن انسانهاى بیگناه و مخالفان خود با گفتن کلمه اللهاکبر و بازىکردن
با سرهاى آنهاست، به تفریح تروریستها تبدیل شده است و مهمترین نتیجه این
اقدامات غیرانسانى و وحشیانه، مخدوششدن وجهه دین اسلام که دین
انسانسازى و صلح و اعتدال است و دادن بهانه به دشمنان اسلام و صهیونیسم
جهانى براى تشدید هجمه خود به اسلام و پدیده اسلامهراسى بوده است. خبر
سیطره تروریستهاى این گروه بر شهر موصل عراق و گسترش دامنه حملات مسلحانه
آنها در عراق پس از خنثىشدن طرح شوم آنها در اشغال مرقد مطهر امامین
عسکریین علیهما السلام در سامرا همزمان با فعالیتهاى فزاینده آنها در
سوریه این سئوال را مطرح مىکند که دلایل گسترش تحرکات این گروه تکفیرى
چیست، گروهى که هر کس را که مانند این گروه فکر نکند و عقیده مخالف داشته
باشد، کافر و ریختن خونش را مباح مىداند. برخوردارى از امکانات گسترده
نظامى و تسلیحاتى این حقیقت را نشان مىدهد که آنها بدون حمایتهاى برخى
کشورهاى منطقه بهویژه عربستان و قطر نمىتوانستند به این سرعت به یکى از
خطرناکترین و قدرتمندترین گروههاى تروریستى تکفیرى تبدیل شوند، نکتهاى
کهبارها در سخنان مقامات بلندپایه عراق بهویژه نورى مالکى نخستوزیر
عراق مورد تأکید قرار گرفت که عربستان و قطر از حامیان اصلى تروریسم در
عراق هستند که انواع حمایتهاى نظامى و مالى را از آنها با هدف پیشبرد
اهداف خطرناکشان که شعلهورکردن آتش فتنه مذهبى با هدف تجزیه آن است به
عمل مىآورند و اگر حمایتهاى این کشورها نبود، این تروریستها جایى در
عراق نداشتند. ریشههاى
تشکیل داعش به سال 2004 میلادى باز مىگردد زمانى که ابو مصعب زرقاوى
(سرکرده القاعده در عراق) گروهى به نام «جماعت توحید و جهاد» را تشکیل داد.
زرقاوى ریاست این گروه را بهعهده داشت و با القاعده به رهبرى اسامه بن
لادن در آن زمان بیعت کرد و سپس نماینده القاعده در این منطقه شد و «شبکه
القاعده در کشور رافدین (عراق)» نام گرفت. شبکه
القاعده در عراق در زمان اشغالگرى آمریکا بهعنوان یک گروه جهادى ضد
نیروهاى آمریکایى مطرح و همین باعث جذب جوانان عراقى شد که براى مقابله با
اشغالگران آمریکایى در عراق تلاش مىکردند و بهسرعت بر نفوذ این شبکه و
نیروهاى آن افزوده و به قدرتمندترین شبهنظامیان مستقر و جنگجو در عراق
تبدیل شد. زرقاوى
در سال 2006 میلادى در نوار ویدیویى ظاهر شد و تشکیل «شوراى مشورتى
مجاهدین» به رهبرى عبدالله رشید بغدادى را اعلام کرد. زرقاوى در همان ماهى
که تشکیل این شورا را اعلام کرد کشته شد و ابوحمزه مهاجر بهعنوان رهبر
شبکه القاعده در عراق انتخاب شد. اواخر
سال 2006 میلادى یک گروه نظامى تشکیل شد که دربرگیرنده همه شبکهها و
تشکیلات بنیادگرا در عراق بود. علاوه بر اینکه مظهر و نماد اهداف این
گروهها بود و نامش نیز «دولت اسلامى عراق» به رهبرى ابوعمر بغدادى گذاشته
شد. در
آوریل سال 2010 میلادى، نیروهاى آمریکایى به اجراى عملیات نظامى در منطقه
«ثرثار» اقدام و به خانهاى که ابو عمر بغدادى و ابو حمزه مهاجر در آن
حضور داشتند حمله کردند و پس از درگیرىهاى شدید بین دو طرف و بهکارگیرى
هواپیماها، این دو نفر کشته شدند. یک
هفته بعد، این گروه در بیانیهاى در اینترنت به کشتهشدن ابوعمر بغدادى و
ابو حمزه مهاجر اعتراف کرد. شوراى مشورتى دولت اسلامى عراق پس از گذشت ده
روز تشکیل جلسه داد و ابوبکر بغدادى را بهجاى عمر بغدادى به ریاست انتخاب
کرد و او امروز «امیر دولت اسلامى عراق و شام» محسوب مىشود. سرکرده
این گروه تروریستى «ابوبکر البغدادى» نام دارد اما اسم واقعى او «ابراهیم
عواد ابراهیم على البدر» است. وى اسامى و القاب زیادى مانند على البدرى
السامرایى، ابو دعا، دکتر ابراهیم و کرار دارد. وى
در سال 1971 در 125 کیلومترى شمال بغداد و در سامرا به دنیا آمده است.
ابوبکر البغدادى فارغ التحصیل دانشگاه اسلامى بغداد است و لیسانس و فوق
لیسانس و دکترایش را از این دانشگاه گرفته است. اعضاى خانوادهى او از
مدتها پیش به پاکستان رفته و هنوز هم در آنجا زندگى مىکنند. ابراهیم
بن عواد بن ابراهیم البدرى در یک خانواده مذهبى داراى عقیده سلفى تکفیرى
متولد شده است. پدرش شیخ عواد از بزرگان عشیره البو بدرى عراق است که نسب
وى به قریش باز مىگردد و عموهایش از مبلّغان اسلامگرا در عراق است. بغدادى
فعالیتهاى خود را با تبلیغ و آموزش شروع کرد اما طولى نکشید که به عرصه
جهادى کشیده شد و بهعنوان قطبى از قطبهاى سلفیه جهادى و بهعنوان
برجستهترین نظریهپردازان سلفیه جهادى در استانهاى دیاله و سامراى عراق
مطرح شد. نخستین
فعالیتهاى خود را از مسجد امام احمدبن حنبل آغاز و یک مؤسسه جهادى کوچک در
این منطقه بهوجود آورد و این مؤسسه نیز چندین عملیات تروریستى انجام داد
و در جنگهاى خیابانى در عراق در سالهاى گذشته شرکت کرد. بغدادى
سپس نخستین گروه موسوم به «ارتش اهل سنت و جماعت» را با همکارى با برخى
شخصیتهاى بنیادگرایى که با وى در اندیشه و خطمشى و هدف همسو بودند تشکیل
داد و در بغداد، سامرا و دیاله فعالیتهایش را گسترش داد و طولى نکشید که
به همراه گروهش به شوراى مشورتى مجاهدین ملحق شد و براى تشکیل و سازماندهى
شوراهاى شرعى در این شورا تلاش کرد و بهعنوان عضوى از اعضاى شوراى
مشورتى بود تا اینکه تشکیل دولت اسلامى عراق اعلام شد. ابوبکر
بغدادى با ابو عمر بغدادى روابط نزدیکى داشت تا جایى که ابو عمر بغدادى
پیش از کشتهشدنش توصیه کرد ابوبکر بغدادى جانشین وى در رهبرى دولت اسلامى
عراق باشد و این اتفاق در شانزدهم ماه مه سال 2010 میلادى رخ داد و ابوبکر
بغدادى بهعنوان امیر دولت اسلامى عراق منصوب شد. صرف
نظر از اقدامات القاعده در عراق و دوره زرقاوى و پیروان زرقاوى، دولت
اسلامى عراق از زمانیکه ابوبکر بغدادى به رهبرى آن انتخاب شده است یک
تاریخ خونین طولانى دارد. دولت اسلامى در عراق تعداد زیادى عملیات و حملات
تروریستى انجام داده که نتیجه آن کشتهشدن هزاران عراقى بوده است. مهمترین
این حملات نیز عملیات مسجد امالقرى در بغداد بود که طى آن خالد فهداوى
از نمایندگان مجلس عراق کشته شد. همچنین چندین عملیات انتقام خون اسامه بن
لادن رهبر سابق القاعده انجام شد و حملات متعدد تروریستى در عراق صورت
گرفت که بر اثر آن صدها نفر از نیروهاى ارتش و پلیس و مردم کشته شدند. پایگاه
اینترنتى وابسته به القاعده در عراق مسؤولیت بیش از 100 حمله انتحارى در
انتقام کشتهشدن بن لادن را بهعهده گرفته است. سپس چندین عملیات موسوم
به عملیات ویژه مانند حمله به بانک مرکزى عراق، وزارت دادگسترى، حمله به
زندانهاى ابو غریب و حوت انجام شد. اگرچه
داعش تحت رهبرى ابوبکر البغدادى نیز همانند القاعده از نظر ایدئولوژیکى،
یک جریان سلفى بهشمار مىرود، اما از لحاظ تاکتیکهاى نظامى، داعش؛
ویژگىهاى خاص خود را دارد و شاید به همین خاطر در کوتاهمدت از القاعده
جدا شد. داعش، مانند القاعده نیست که فقط به سوءقصد و جنگ چریکى اکتفا کند،
بلکه قلمروگشایى و فتح اراضى از مهمترین مبانى جنگى این گروه است. وقتى
که بغدادى به فکر فتح یک شهر یا منطقهى جدید مىافتد، نیروهاى خود را
با لباس مبدل و ظاهر قابل قبول، به آن مناطق فرستاده و آنها نیز در
خانههاى امن، منتظر فرمان مىمانند. سپس آنها در همان مناطق براى بیعت
با سران عشایر وارد مذاکره مىشوند. اگر سران عشایر حاضر به بیعت شوند،
چند تن از مهرههاى معتمد داعش در کنار آنها مىمانند و هدایت عشایر را
بر عهده مىگیرند و استاندار یا فرماندار شهر را از میان آنها انتخاب
مىکنند. اگر هم برخى از سران منطقه حاضر به بیعت و همکارى نشوند، با
استفاده از همان عملیات مخفیانهى آمادهسازى، فشارهاى خاصى را بر آنان
وارد مىکنند. داعش همچنین اهمیت ویژهاى به فتح مناطقى مىدهد که
داراى منابع انرژى باشند و فتح مناطق نفتى از اولویتهاى این گروه است. این
تاکتیک علاوه بر سرمایه و قدرت مالى براى داعش، تضعیف رقبا را نیز با خود
به همراه مىآورد. پس
از آنکه داعش به سوریه رفت، علیه النصره موضع گرفته و اعلام کرد که
فرماندهان النصره خائن هستند و چندبار علیه فرماندهان داعش، دست به سوءقصد
زدهاند. النصره بهدنبال این اتهامات، نزد ایمن الظواهرى رهبر القاعده
شکایت برد و ظواهرى نیز براى حل این معضل از بغدادى و جولانى (رهبر النصره)
خواست براى حضور در دادگاه شرعى، نزد او بروند. اما بغدادى این درخواست را
رد نمود و با ارسال یک فایل صوتى براى الجزیره، اعلام کرد که تنها بن لادن
را بهعنوان رهبر خود مىداند و حاضر به تبعیت از دستورات ظواهرى نیست.
پس از این رویداد، اغلب مجاهدین خارجى النصره نیز به داعش پیوستند. فرماندهان
و مدیران دوران بعث و چهرههاى نزدیک به صدام، نظامیان بریده از ارتش
سوریه و عراق، مجاهدین اروپا، چچن، بوسنى، شرق ترکستان، لیبى، افغانستان و
چندین کشور دیگر، افرادى هستند که حاضرند بهعنوان نیروهاى تحت امر
بغدادى، به داعش بپیوندند. پس
از اشغال عراق توسط آمریکا در سال 2003، بغدادى در منطقهى ناامن فلوجه
در حمله به یگانهاى آمریکایى مشارکت کرد و در آنجا با فرماندهان قدیمى
ارتش صدام همراه و همپیمان شد و جنگ به شیوهى گروههاى کوچک چریکى را
مدیریت کرد. در همان دوره توسط آمریکایىها دستگیر و روانهى زندان شد.
دولت آمریکا هنوز هم به این سؤال پاسخ نداده که بغدادى در دوران حبس چگونه
با دیگر افراطىها ارتباط گرفته و تحت تأثیر آنها قرار گرفت. یکى
از سیاستهاى ویژهى بغدادى این بود که همهى افراطیون آزادشده از
زندانها و نیروهاى آمریکایى در عراق را به گروه خود پیوند زد. در میان
آنها افرادى بودند که از کارشناسان زبدهى بمبگذارى، انفجارات و
فرماندهى جنگهاى چریکى بهشمار مىآمدند. به این ترتیب، گروه بغدادى یا
همان دولت اسلامى عراق به کانون جنگ و حملات انتحارى علیه آمریکا تبدیل شد
و صدها عضو از کشورهاى دیگر هم به آن پیوستند. در
سال 2011 میلادى نام ابوبکر بغدادى هم به لیست تروریستهاى تحت تعقیب
آمریکا افزوده شد و جایزهى ده میلیون دلارى آمریکا براى افرادى تعیین شد
که کمک و اطلاعات آنها بتواند منجر به دستگیرى بغدادى شود. این در حالى
بود که براى دستگیرى ایمن الظواهرى 25 میلیون دلار جایزه تعیین شده است.
تنها یک ماه پس از شروع جنگ داخلى در سوریه و در سال 2011 میلادى، گروه
دولت اسلامى شام و عراق شکل گرفت و این گروه در آن دوره، هنوز هم به
القاعده وابسته بود. اغلب افراد گروه، از عراق به سوریه منتقل شدند و به
اتفاق جبهه النصره در سوریه، شانه به شانهى هم علیه رژیم اسد جنگیدند. در
سال 2013 میلادى به زندان ابوقریب حمله شد و بین پانصد تا ششصد نفر از
جنگاوران قدیمى و کارآزمودهى القاعده از زندان گریختند که همهى آنها
به گروه داعش پیوستند. بغدادى
در آغاز مسیر خود در رهبرى گروه دولت اسلامى عراق، تنها بهدنبال آن بود
که در کشور عراق صاحب قدرت و قلمرو شود اما بحران سوریه، توجه بغدادى را
بهسوى ظرفیتهاى داخل این کشور جذب کرد و همین موضوع باعث شد نام گروه
خود را به دولت اسلامى عراق و شام تغییر دهد و در سوریه نیز مشغول جنگ و
درگیرى شود. البته بغدادى پا را از این نیز فراتر گذاشته و خواهان
قلمروگشایى در لبنان، اردن، فلسطین و اسراییل نیز هست. داعش
در سوریه، در مناطق رقه، حسکه و دیرالزور قدرتمند شده و در عراق نیز در
موصل و تکریت قدرت گرفته است و با تأسیس یک رژیم یا امارت اسلامى، از مردم
مالیات مىگیرد و با فروش منابع نفتى، پول فراوانى به جیب مىزند و قدرت
مالى بغدادى روز به روز در حال افزایش است. هر
فرد، گروه، سازمان و عشیرهاى که داعش را قبول نداشته باشد، از سوى
بغدادى بهعنوان دشمن معرفى مىشود و مجاهدین سنّى این گروه، مسلمانان
صاحب دیگر مذاهب را کافر مىدانند. داعش براى اسرا، خائنین و دشمنان خود
دادگاه و محاکمه تشکیل داده و به شکل نمادین و عبرتآموز آنها را اعدام
مىکند و در میان اعدامشدگان، شهروندان عادى و غیرنظامى فراوانى هم به
چشم مىخورند و معمولاً اعدامها به شکل بىرحمانه و دلخراش صورت
مىگیرد. در واقع بزرگترین سلاح بغدادى، ترس و وحشت عظیمى است که
بهدنبال اعدامهاى بىرحمانه بهوجود مىآورد. داعش
با گروههایى چون بقایاى گروهک منافقین، بقایاى رژیم بعث و فداییان صدام،
عناصر وابسته به جریان «نقشبندیه» یعنى گروهى وابسته به حزب بعث سکولار
بهسرکردگى «عزت ابراهیم الدورى» دومین فرد در رژیم صدام، گردان انقلاب
بیستم (1920)، گردان الجیش الاسلامى و جیش المجاهدین (گروههاى مسلح تندرو)
ائتلاف کرده است. شواهد
تأیید مىکند نیروهایى که در عملیات موصل و پس از آن مناطق دیگر شمال
عراق به اقدام مسلحانه روى آوردند، اعضاى یک ائتلاف چندجانبه هستند چراکه
تصور سقوط شهرى در حد و اندازه موصل بسیار دشوار است و چنین اتفاقى
بهسادگى و با اقدام مسلحانه یک گروه، رخ نخواهد داد. نکته دیگر نیز
تجربهاى است که از داعش وجود دارد زیرا این گروه پس از حدود شش ماه حضور
مسلحانه در فلوجه از توابع استان الانبار، موفق نشد این شهر را بهطور
کامل به تسلط خود در آورد. ارتش عراق از دسامبر گذشته تاکنون در فلوجه
درگیرى مسلحانه دارد. افسران
سابق ارتش منحلشده عراق (ارتشى که پس از سقوط بغداد در سال 2003 منحل
شده بود) از چهرههاى حاضر در این ائتلاف هستند. حضور این افسران سبب شد
سقوط شهرها یکى پس از دیگرى آسان شود زیرا آنان از افسران با تجربهاى
هستند که در جنگ هشتساله ایران و عراق، جنگ دوم خلیج فارس در سال 1991 و
همچنین حمله سال 2003 آمریکا به عراق حاضر بودند و به قوانین نبردهاى
چریکى آگاهند. شاهد
دیگرى که ثابت مىکند عملیات موصل عملیات چند گروه مسلح در قالب یک
ائتلاف است اینکه پس از سقوط موصل و پس از آن تکریت که از پایگاههاى عمده
حزب بعث عراق بهشمار مىآید، براى این دو شهر فرماندار تعیین شد در
شرایطى که داعش در ادبیات سیاسى خود واژه فرماندار ندارد و از والى استفاده
مىکند. شاهد
دیگر تعیین فرمانداران وابسته به حزب بعث براى این شهرهاست. البته آشکار
است که تعیین فرماندار براى شهرهاى ساقطشده یک اقدام نمادین و صورى است
اما بزرگترین ماجراجویى در برابر دولت مرکزى عراق بهشمار مىآید و نشان
مىدهد «شوراى نظامى انقلابیون» در پى افزایش نفوذ خود در شهرهاى موصل و
تکریت است. شوراى نظامى انقلابیون که به نظر مىرسد شورایى وابسته به حزب
بعث عراق است، «هاشم جماس» از اعضاى حزب بعث و از نظامیان سابق در رژیم
صدام را بهعنوان فرماندار موصل تعیین کرد و در تکریت از توابع استان
صلاحالدین نیز «احمد عبدالرشید»، استاندار صلاحالدین در دوران حاکمیت
صدام را به سمت فرماندار تعیین کرد. بعد
از اینکه تحولات میدانى سوریه به نفع محور مقاومت و بازدارندگى رقم خورد و
آمریکا و داعش و رژیم صهیونیستى در ایفاى نقشهاى خود و رسیدن به اهدافشان
در مرزهاى لبنان و سوریه ناکام ماندند و اسرائیل نیز موفق نشد توطئه دیوار
خوب را در مرزهاى خود با سوریه ایجاد کرده و امنیت داخلى اسرائیلىها را
تقویت کند، این محورها به سمت مرزهاى عراق با سوریه حرکت کردند. این اقدام
جدید بر اساس اهداف و راهبردهاى این مثلث شکل گرفته است که عبارتست از: الف:
قطع خط ارتباطى محور مقاومت؛ شکى نیست که موقعیت جغرافیایى داعش در مرزهاى
سوریه با عراق از دیر الزور گرفته تا حسکه سوریه و استانهاى الانبار و
نینوا و صلاح الدین در عراق منطقه راهبردى و حیاتى را براى شیعه و سنى
تشکیل مىدهد. شیعیان تسلط داعش بر این منطقه را باعث قطعشدن ارتباط
محور مقاومت با سوریه مىدانند که بر اساس طرحهاى آمریکایى صهیونیستى در
منطقه با ابزار داعش انجام مىشود. این اقدام در شرایطى انجام مىشود که
آمریکا و اسرائیل از انجام این مأموریت در خاک سوریه ناکام مانده بودند. این
تحلیل هنگامى روشنتر مىشود که مىبینیم نیروهاى محور مداخلهجو در
سوریه در زمینه ادعاى حمله شیمیایى در غوطه سوریه تهدیدات حمله نظامى را
مطرح مى کنند، آنهم در شرایطى که دوبار در شکستن محاصره غوطه ناکام
ماندند. آمریکا و اسرائیل در پى شکست در این عملیات، هیاهوى زیادى را ایجاد
کردند، برخى مقامات رژیم صهیونیستى در جریان جنگ قلمون مدعى بودند که
اسرائیل به حزبالله اجازه نخواهد داد تا بر سلسله کوههاى شرقى لبنان
مسلط شود. برخى از تحلیلگران نظامى صهیونیستى نیز به نقل از مقامات خود
اعلام کردند که زخم یبرود همچنان باید با ارسال خودروهاى بمبگذارى بیشتر
به ضاحیه جنوبى بیروت در حال خونریزى باقى بماند. این در حالى است که
تروریستها مدتهاست از ادامه این روند ناکام ماندهاند. طبیعى
است که فعالسازى مهره داعش در محور مقاومت از سوى آمریکا و اسرائیل نشان
از نگرانىهاى این جبهه نسبت به مقاومت در منطقه دارد. دکتر روحانى رئیس
جمهور ایران در واکنش به همین رویکرد بود که در زمینه گسترش خطر داعش در
عراق تصریح کرد که در زمان مناسب براى مقابله باتروریسم در منطقه و جهان
وارد عمل خواهد شد. ایرانىها با این اظهارات این پیام قوى را صادر کردند
که اجازه نخواهند داد کسى دستاوردهاى بزرگ این کشور در سوریه را با این
اقدامات در عراق تضعیف کند. محور
آمریکایى- صهیونیستى مشابه این نگرانى را در تعامل با قوس سنى شامل عراق،
عربستان سعودى و اردن نیز دارد، تروریستهاى آمریکایى- صهیونیستى غالبا
بهدنبال تجزیه این کشورها و تضعیف آنها هستند و هر از چند گاهى آنها را
بهعلت خارجشدن از دایره اطاعت از آمریکا مجازات مىکنند. ب:
سرپوش گذاشتن بر شکستهاى آمریکا در سوریه و افغانستان و عراق؛ آمریکا از
سویى مىخواهد شکستهاى خود را از محور مقاومت جبران کند و از سوى دیگر
آبروى باقیمانده امپراتورى فرتوت خود را براى خود حفظ کند. تعهد این کشور
به حمایت از رژیم صهیونیستى از دیگر اهداف این کشور در تحریک برگه داعش در
عراق است. ج: حفظ آبرو و وجهه آمریکا در منطقه بهعلت ضعفى که این کشور دارد، تنها به بهانه مبارزه ادعایى باتروریسم امکانپذیر است. د: تضعیف نفوذ ایران در منطقه بهویژه بعد از توافق هستهاى با این کشور از این طریق ممکن است. ه:
کاستن از حجم تبلیغاتى پیروزى محور مقاومت در سوریه و آبروریزى آمریکا با
کاشتن خار تروریسم در جسم عراق و سوریه که همچنان در این کشور ادامه داشته
باشد، امکانپذیر است. و:
تهدید امنیت ملى ایران و قرار دادن این کشور در محاصره تهدیدات تروریستى،
یکى از اهداف این اقدامات است. بر این اساس بخشى از این گروهها در
افغانستان و پاکستان و بخشى دیگر در سوریه و عراق فعال هستند. ز: ایجاد عرصه کارى جدید براى حزبالله لبنان در منطقه و مشغول کردن این حزب از توجه به رژیم صهیونیستى. ح: ایجاد ترس در روسیه و تهدید به گسترش تروریسم در محیط داخلى این کشور. ط:
احیاى مجدد عصاى سازمان ملل متحد و حکم دادن مجدد به نفع آمریکا براى
بهرهبردارى از حوادث بینالمللى در راستاى منافع توسعهطلبانه خود. این
در حالى است که از مدتى پیش با وتوهاى روسیه و چین این رویکرد محدود شده،
اما آمریکا به بهانه حفاظت از امنیت و صلح جهانى بهدنبال فعالسازى مجدد
این رویکرد است. درباره
منافع آمریکا از اقدامات تروریستى جدید داعش در عراق صحبت فراوان است،
اما چیزى که مشخص است، اینکه محور بازدارندگى و در پس آنها روسیه و چین
با این برگه نیز بهصورت مناسب برخورد خواهند کرد. پدیدهاى که براى دادن
اکسیژن اضافى به پیکر رو به موت آمریکا و راهبرد تکامل نقشها در منطقه و
تلاقى اهداف آمریکا با گروههاى تروریستى است.