مشخصات ادریس (ع) و هدایت مردم
یکی از پیامبران که نامش در قرآن دوبار آمده[1]
و در آیة 56 سورة مریم به عنوان پیامبر صدیق یاد شده، حضرت ادریس است که
در این جا نظر شما را به پارهای از ویژگیهای او جلب میکنیم:
ادریس که نام اصلیش «اُخنوخ» است در نزدیک کوفه در مکان فعلی مسجد سهله
میزیست. او خیاط بود و مدت سیصد سال عمر نمود و با پنج واسطه به آدم ـ
علیه السلام ـ میرسد. سی صحیفه از کتابهای آسمانی بر او نازل گردید. تا
قبل از ایشان مردم برای پوشش بدن خود از پوست حیوانات استفاده میکردند، او
نخستین کسی بود که خیاطی کرد و طرز دوختن لباس را به انسانها آموخت و از
آن پس مردم به تدریج از لباسهای دوخته شده استفاده میکردند. او بلند قامت و
تنومند و نخستین انسانی بود که با قلم خط نوشت و بر علم نجوم و حساب و
هیئت احاطه داشت و آنها را تدریس میکرد. کتابهای آسمانی را به مردم
میآموخت و آنها را از اندرزهای خود بهرهمند میساخت، از این رو نام او
را ادریس (که از واژة درس گرفته شده) نهادند.
خداوند بعد از وفاتش، مقام ارجمندی در بهشت به او عنایت فرمود و او را از مواهب بهشتی بهرهمند ساخت.
ادریس ـ علیه السلام ـ بسیار دربارة عظمت خلقت میاندیشید و باخود میگفت:
«این آسمانها، زمین، خلایق عظیم، خورشید، ماه، ستارگان، ابر، باران و سایر
پدیدهها دارای پروردگاری است که آنها را تدبیر نموده و سامان میبخشد،
بنابراین او را آن گونه که سزاوار پرستش است، پرستش کن».[2]
فرازهایی از اندرزهای ادریس ـ علیه السلام ـ
ای انسان! گویی مرگ به سراغت آمده، نالهات بلند شده، عرق پیشانیت سرازیر
گشته، لبهایت جمع شده، زبانت از حرکت ایستاده، آب دهانت خشک گشته، سیاهی
چشمت به سفیدی دگرگون شده، دهانت کف کرده، همة بدنت به لرزه در آمده و با
سختیها و تلخیهای مرگ دست به گریبان شدهای. سپس روحت از کالبدت خارج شده و
در برابر اهل خانهات جسد بدبویی شدهای و مایة عبرت دیگران گشتهای.
بنابراین هم اکنون به خودت پند بده و دربارة مرگ و حقیقت آن عبرت بگیر، که
خواه ناخواه به سراغت میآید و هر عمری گرچه طولانی باشد به زودی به دست
فنا سپرده میشود.
ای انسان! بدان که مرگ با آن همه دشواری، نسبت به امور بعد از آن که حوادث
هولناک و پر وحشت قیامت میباشد آسانتر است، متوجه باش که ایستادن در
دادگاه عدل الهی برای حسابرسی و جزای اعمال آن قدر سخت و طاقت فرسا است که
نیرومندترین نیرومندان نیز از شنیدن احوال آن ناتوانند.[3]
قسمتی از دستورهای ادریس ـ علیه السلام ـ
ای انسانها! بدانید و باور کنید که تقوا و پرهیزکاری، حکمت بزرگ و نعمت
عظیم، و عامل کشاننده به نیکی و سعادت و کلید درهای خیر و فهم و عقل است،
زیرا خداوند هنگامی که بندهای را دوست بدارد، عقل را به او میبخشد.
بسیاری از اوقاتِ خود را به راز و نیاز و دعا با خدا بپردازید و در
خداپرستی و در راه خدا تعاون و همکاری نمایید، که اگر خداوند همدلی و
همکاری شما را بنگرد، خواستههایتان را بر میآورد و شما را به آرزوهایتان
میرساند و از عطایای فراوان و فنا ناپذیرش بهرهمند میسازد.
هنگامی که روزه گرفتید، نفوس خود را از هر گونه ناپاکیها پاک کنید و با
قلبهای صاف و خالص و بیشائبه برای خدا روزه بگیرید، زیرا خداوند به زودی
دلهای ناخالص و تیره را قفل میکند. همراه روزه گرفتن و خودداری از غذا و
آب، اعضاء و جوارح خود را نیز از گناهان کنترل کنید.
هنگامی که به سجده افتادید و سینه خود را در سجده بر زمین نهادید، هر گونه
افکار دنیا و انحرافات و نیرنگ و فکر خوردن غذای حرام و دشمنی و کینه را از
خود دور سازید و از همة ناصافیها خود را برهانید.
خداوند متعال، پیامبران و اولیائش را به تأیید روح القدس اختصاص داد و آنها
در پرتو همین موهبت بر اسرار و نهانیها آگاه شدند و از فیض حکمت بهرهمند
گشتند، از گمراهیها رهیده و به هدایتها پیوستند، به طوری که عظمت خداوند
آن چنان در دلهایشان آشیانه گرفت که دریافتند او وجود مطلق است و بر همه
چیز احاطه دارد و هرگز نمیتوان به کُنه ذاتش معرفت یافت.[4]
هدایت شدن هزار نفر با راهنماییهای ادریس ـ علیه السلام ـ
ادریس هم چنان با بیانات شیوا و اندرزهای دلپذیر و هشدارهای کوبنده، قوم
خود را به سوی خدا دعوت میکرد. در این مسیر با طایفهای از قوم خود ملاقات
نمود که همه بت پرست و در انواع انحرافها و گمراهیها گرفتار بودند.
ادریس به اندرز و نصیحت آنها پرداخت و آنها را از انجام گناه سرزنش نموده و
از عواقب گناه هشدار داد و به سوی خدا دعوت کرد. آنها یکی پس از دیگری تحت
تأثیر قرار گرفته و به او پیوستند. نخست تعداد هدایت شدگان به هفت نفر و
سپس به هفتاد نفر رسید. به همین ترتیب یکی پس از دیگری هدایت شدند تا به
هفتصد نفر و سپس به هزار نفر رسیدند.
ادریس از میان آنها صد نفر از برترینها را برگزید، و از میان صد نفر،
هفتاد نفر، و از میان هفتاد نفر ده نفر، و از میان ده نفر، هفت نفر را
انتخاب نمود. ادریس با این هفت نفر ممتاز، دست به دعا برداشتند و به راز و
نیاز با خدا پرداختند خداوند به ادریس وحی کرد، و او و همراهانش را به
عبادت دعوت نمود، آنها هم چنان با ادریس به عبادت الهی پرداختند تا زمانی
که خداوند روح ادریس ـ علیه السلام ـ را به ملأ اعلی برد.[5]
[1] . انبیاء، 85؛ مریم، 56.
[2] . بحار، ج 11، ص 270ـ280؛ کامل ابن اثیر،ج 1، ص22.
[3] . سعد السعود سید بن طاووس، ص 38.
[4] . اقتباس از بحار، ج 11، ص 282ـ284.
[5] . همان مدرک، ص 271.