توصیف فقر در نهج البلاغه
1. مرگی بزرگ تر از مرگ حقیقی
الفقر الموت الاکبر. (حکمت 163)
فقر و بی چیزی مرگی است بزرگ تر از مرگ حقیقی!
2. خوشا به حال فقیران!
و قال علیه السلام فی صفة الانبیا - : و ان شئت ثنیت بموسی کلیم الله صلی
الله علیه و آله حیث یقول: (رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر) و الله ما
ساله الا خبزا یاکله!. (خطبه 160)
امام در صفت پیامبران علیه السلام این گونه فرمودن: اگر بخواهی دومین مثل
موسی کلیم الله علیه السلام را بیاورم، آنگاه که عرض کرد: خداوند! به آن
خیری که برای من فرستادی محتاجم، سوگند به خدا، او از خدا، جز نانی که
بخورد چیزی سوال نکرده بود!
3. غربت در وطن
الفقر فی الوطن غربة. (حکمت 56)
فقر و بی چیزی در وطن به منزله غربت است.
4. معنای فقر
لا فقر کالجهل. (حکمت 54)
هیچ نیازمندی و احتیاجی مانند جهل نیست.
5. بزرگ ترین فقر
اکبر القر الحمق. (حکمت 38)
بزرگ ترین بینوایی ها و نیازمندی ها، حمق و نادانی است.
6. نتیجه سلامت تن
الا و ان من البلا الفاقة، و اشد من الفاقة مرض البدن، و اشد من مرض البدن
مرض القلب. الا و ان من النعم سعة المال. و افضل من سعة المال سحة البدن، و
افضل من صحة البدن تقوی القلب. (حکمت 388)
آگاه باشید نداری از جمله بلاهاست و سخت تر از ان بیماری تن است و از ان
سخت تر، بیماری دل است. بدانید که تقوای دل، از سلامتی بدن است.
7. زیور فقر
العفاف زینة الفقر. (حکمت 68)
پاکدامین و عزت نفس، موجب زیبایی فقر است.
8. باعث بی دینی
عنه علیه السلام لابنه محمد بن الحنفیة - : یا بنی! انی اخاف علیک الفقر
فاستعذ بالله منه، فان الفقر منقصة للدین! مدهشة للعقل، داعیة للمقت. (حکمت
319)
به فرزندش محمد بن حنفیه فرمود: فرزند عزیزم! برای تو از فقر می ترسم، زیرا
فقر عامل کاهش دین است و عقل را به دهشت می اندازد و باعث دشمنی می گردد.
9. فقر زیرکان
الفقر یخرس الفطن عن حجته، و المقل غریب فی بلدته. (حکمت 3)
فقر، زیرک را از بیان دلیل خود باز می دارد و بیچاره در شهر خود غریب است.
10. او فقیر نیست!
لا یقع اسم الا ستصعاف علی من الحجة فسمعتها اذنه و وعاها قلبه. (خطبه 189)
عنوان استضعاف (قصور حجت شناسی) بر کسی که حجت به او رسیده و گوشش آن را شنیده و قلبش آن را دریافته است صدق نمی کند.
11. نیازمندی بلاست !
الا و ان من البلا الفاقة، و اشد من الفاقة مرض البدن، و اشد من مرض آلبدن مرض القلب. (حکمت 388)
آگاه باشید! نیازمندی بلاست و سخت تر از ان بیماری تن است و از آن بدتر بیماری قلب است.
12. توانگری و فقر حقیقی
الغنی و الفقر بعد العرض علی الله. (حکمت 452)
توانگری و بینوایی بعد از عرضه (اعمال) بر خدا معلوم می شود.