حلال و حرام از دیدگاه نهج البلاغه
1. اهمیت حلال و حرام
اما بعد یا ابن حنیف! فقد بلغنی ان رجلا من فتیه اهل البصرة دعاک الی مادبة
فاسرعت الیها تستطاب لک الالوان، و تنقل الیک الجفان. و ما ظننک انک تجیب
الی طعام قوم، عائلهم مجفو. و غنیهم مدعو. فانظر الی ما تقضمه من هذا
المقضم، فما اشتبه علیک علمه فالفظه، و ما ایقنت بطیب وجوهه فنل منه .(نامه
45)
در نامه ای به عثمان بن حنیف، کارگزار خود را در بصره، می فرماید: ای پسر
حنیف! به من خبر رسیده که مردی از جوانان بصره تو را به ولیمه ای دعوت کرده
و تو به آن شتافته ای ... پس، بنگر که بر سر این سفره بر چه غذایی دندان
می نهی، آن چه را که حلال و حرامش بر تو آشکار نیست، از دهان بیرون افکن و
آن چه را به پاکی راه های فراهم آوردنش یقین داری بخور.
2. خوشا به آن که ...
طوبی لمن ذل نفسه، و طاب کسبه، و صلحت سربرته، و حسنت خلیقته، و انفق الفضل من ماله، و امسک الفضل من لسانه. (حکمت 123)
خوشا به حال کسی که در پیش خود فروتن باشد و کسب و کارش را پاک و درونش را
صالح و خرج و اخلاقش را شایسته نمود، از مازاد بر مصرف زندگی انفاق کند و
زبانش را از باده گویی حفظ کرد.
3. اخلاق و فداکاری
یا کمیل! مر اهلک ان یروحوا فی کسب المکارم، و یدلجوا فی حاجة من هو نائم .(حکمت 257)
ای کمیل! به خانواده خود فرمان ده که دو روز به دنبال کسب مکارم اخلاق روند و در شب نیاز کسی را که خفته است برآورند.
4. امیدهای بر باد رفته
معاشر الناس (المسلمین )! اتقوا الله. فکم من مؤمل ما لا یبلغه، و بان ما لا یسکنه، و جامع ما سوف یترکه .(حکمت 344)
ای مردم (مسلمان)! از خدا بترسید؛ زیرا بسا کسی که امید و آرزویی دارد و به
آن نمی رسد و بنایی می سازد و در آن سکونت نمی کند و مالی گرد می آورد و
به زودی آن را رها می کند (و می رود).
5. ضامن ویرانی خانه
الحجر الغصیب فی الدار رهن علی خرابها .(حکمت 240)
وجود سنگ غصبی در خانه، ضامن ویرانی آن خانه است.
6. دوری از محرمات
من اشفق من النار اجتنب المحرمات. (حکمت 31)
کسی که از آتش جهنم بیمناک باشد از محرمات دوری جوید.
7. تعریف زهد
ایها الناس! الزهادة قصر الامل، و الشکر عند النعم، و التورع عند المحارم .(خطبه 81)
ای مردم! زهد، کوتاهی آرزو، شکر و سپاس در برابر نعمت ها و پارسایی در برابر محرمات الهی است.