پیشینه نظریّه ولایت فقیه :: پیشینه نظریّه ولایت فقیه :: قسمت دوم
وى پس از
ابوالصلاح حلبى، ابن ادریس و محقق ثانى، چهارمین فقیهى است که، به طور
مفصّل و مجزّا، به این موضوع پرداخته است. فقیه برجسته ى دیگرِ این دوره،
صاحب جواهر (م1266 ق) است که وسوسه و تردید در ولایت فقیه را ناشى از
نچشیدن طعم فقاهت مى داند.[1]
شیخ اعظم، مرتضى انصارى (1214ـ1281 ق) نیز از فقهاىِ طراز اول این برهه
ى زمانى است. على رغم توهّمى که شبهه افکنان دارند و مى خواهند شیخ را
مخالف با ولایت فقیه معرفى کنند، بررسى دقیق مجموعه ى میراثِ جاودان فقهى
او نشان مى دهد که او مدافع سرسخت نظریه ى ولایت فقیه بوده است و هر چند،
در کتاب البیع، با صراحت، آن را طرح نکرده است، ولى در کتاب قضا و شهادات
با استناد به روایت مقبوله ى عمربن حنظله و توقیع شریف، اعتقاد خود را به
مطلقه بودن ولایت فقیه، با صراحت بیان کرده است. وى متبادر عرفى از لفظ
حاکم را که در مقبوله آمده، تسلط مطلقه دانسته است و از تعلیل ذیل روایت
توقیع شریف و عبارت «فانهم حجتى علیکم»، که بر طبق آن، فقیهان به عنوان حجت
امام زمان(عج) بر مردم معرفى شده اند، استنباط مى کند که پیروى از تمامى
احکام و الزامات راویان حدیث، واجب است.[2]
پس از شیخ انصارى هم فقیهان بزرگى مثل: حاج آقا رضا همدانى، سیدمحمد آل
بحرالعلوم، آقانجفى، سید عبدالحسین لارى، میرزاى نائینى، آیت الله بروجردى
و شیخ حسین کاشف الغطاء، شیخ مرتضى حائرى، آیت الله گلپایگانى و سید
عبدالله على سبزوارى، آن را پذیرفته و تأیید کرده اند.[3]
- مرحله هفتم; عصر امام خمینى(رحمه الله):
با توجه به آنچه گذشت، مى فهمیم که نظریه ى ولایت فقیه، از ابداعات
امام راحل(رحمه الله) به شمار نمى آید. هنر امام خمینى را در به تجربه
گذاشتن این نظریه و عینیّت بخشیدن به آن، در عرصه ى سیاست، مى توان جست و
جو نمود. با رسمیّت یافتن نظریه ى ولایت فقیه در ایران و تشکیل نظام جمهورى
اسلامى و تدوین قانون اساسى آن بر محوریّت ولایت فقیه، این نظریه، که براى
جهانیان ناآشنا بود، مورد توجّه دوست و دشمن قرار گرفت و به یُمن استقرار
جمهورى اسلامى، زوایاى گوناگون این بحث شکافته شد و مطالعات همه جانبه نسبت
به آن انجام پذیرفت و حضرت امام(رحمه الله) و دیگر اندیشمندان اسلامى،
تبیین ها و تفسیرهاى فراوانى درباره آن، ارائه داده اند. از سوى دیگر،
دشمنان نیز، سیل شبهات و اشکالات را به سوى آن روانه کردند که همین نقدها و
تفسیرها، موجب بارورى و رشد و کمال هر چه بیش تر این نظریه گردیده است.
[1]ـ جواهر الکلام، ج 21، ص 397.
[2]ـ کتاب القضاء و الشهادات، مجموعه تراث شیخ اعظم، ج22، ص 48ـ49.
[3]ـ براى آگاهى بیش تر ر.ک: نگارنده، پیشینه نظریه ى ولایت فقیه. مصطفى جعفرپیشه فرد - مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه
احسنت
خداقوت