تقریب مذاهب اسلامی راه حلی برای مقابله با جریان تکفیری
در مقالات گذشته، به پی آمدها و مضار تکفیر، مفاسد فردی واجتماعی آن، ریشهها و زمینهها و عل گسترش آن در جوامع اسلامی پرداخته، و راه حل اساسی آن را در بازگشت به قرآن و سنت و سیره پیامبران وائمه معصومین و سلف صالح معرفی نمودیم. و پنج اصل اساسی و مهمم برای رفع این مشکل بزرگ از میان جوامع اسلامی برشمردیم.
در آخرین قسمت این سلسله مباحث، از تقریب مذاهب اسلامی سخن به میان است و اهمیت بحث ایجاب میکند که دو نکته در ابتدای این نوشتار، مورد تذکار قرار گیرد:
الف: [وحدت] و [تفاهم اسلامی] در راس آرمانهای دیانت، جای دارد. پیامبر [ص] با ورود به مدینه، به رفع اختلافات [اوس] و [خزرج] همت گمارد و به تنازعات و درگیریهای قبیلهای پایان داد و علاوه بر تذکرات توصیهها، به اقدام عملی پرداخت و باانجام [عقداخوت] به الفت قلبی، سازمان بخشید و آن را در یک قالب تشکیلاتی در آورد.
ابن اسحاق نقل میکند:
[... و آخی رسول الله (ص) بین اصحابه من المهاجرین والانصار فقال: تاخوا فی الله اخوین اخوین ثم اخذ بید علی بن ابی طالب فقال هذااخی].
1 پیامبر (ص) میان مهاجر وانصار، برادری قرارداد و به آنان فرمود: در راه خدا، دو به دو، عقداخوت ببندید و خود، با علی (ع) موآخات نمود
پس از رحلت پیامبر (ص)، زمینههای اختلاف و تفرقه اوج یافت امام علی (ع) در خطبهای، موقعیت زمانه را چنین ترسیم میکند:
... فامسکت یدی حتی رایت راجعه اناس قد رجعت عن الاسلام، یدعون الی
[من اول دست خود را پس کشیدم، تا دیدم گروهی از مردم ازاسلام بازگشتند و مردم را به نابودی دین محمد (ص) دعوت میکنند ترسیدم که اگر به یاری اسلام و مسلمانان برنخیزم، شکاف یاانهدامی دراسلام خواهم دید که مصیبت آن از فوت خلافت چند روزه بسی بیشتراست].
بااین تلقی، مخالفت را به کناری مینهد و به یاری خلفای زمان میشتابد و در مشکلات، رهنمایشان میگردد. خلیف دوم، در سپاس از این نقش علی (ع) بارها اظهار داشت: لولا علی لهلک عمر 3.
[شیخ عبدالمتعال صعیدی]، از علماء بزرگ اهل سنت، در ستایش این روحیه علی (ع) چنین میگوید:
نخستین اختلاف میان مسلمانان، اختلاف بر سر خلافت بود و علی [رضی الله عنه] با آنکه میدانست از دیگران به خلافت سزاوارتراست، ولی باابوبکر و عمر و عثمان به مدارا رفتار کرد واز هیچ گونه کمک نسبت به آنان دریغ نفرمود، تا نمونه عالی مدارا و حافظ اتحاد، هنگام اختلاف رای باشد. 4
و در آخرین وصایای خود با مخاطب ساختن همه آیندگان [من بلغه کتابی]... بازاین ضرورت مهم اسلامی را سفارش مینماید.
[علیکم بالتواصل والتباذل وایاکم والتدابر والتقاطع]... 15.
پیوند و بخشش نسبت به یکدیگر داشته باشد، و مبادااز یکدیگر روی بگردانید و درابتدا به اصلاح ذات البین سفارش نموده واز قول پیامبر [ص] نقل میکند که سازش دادن بین دو کس از نماز و روزه همه عمر برتراست.
این روش مداراتی علی [ع] مورد توجه سایرامامان شیه، در برخورد با برادران اهل سنت و علماء آنان نیز بوده است. و برخورد قهرآمیز ائمه (ع) با دستگاههای جائر را باید جدای از برخورد آنان با توده مردم دانست. ائمه، همواره شیعیان را به شرکت در مجامع عمومی مسلمانان (حج، جمعه و جماعات و...) دعوت کردهاند رعایت آداب واخلاق اسلامی را دربرخورد با پیروان دیگر فرق اسلامی، موکدا خواستهاند.
واز سوی دیگر، باافکار واندیشه هاافراطی و تند برخی از شیعیان مخالفت فرمودهاند 6، و راه خود رااز گروهی که در دعوی محبت علی [ع] راه افراط در پیش گرفته و [غالی] خوانده میشوند، جدا دانستهاند. 7 بنابراین وحدت، نه تنها ریشه در متون اسلام دارد، بلکه بنای امت اسلام و تاریخ این امت بر وحدت و همبستگی استواراست و تلاش برای حفظ وحدت و هماهنگی وایجاد تفاهم و برادری بین مسلمانان سیره پیامبر [ص]، امامان [ع] و صالحان بوده است.
ب: دشمنان اسلام از آغاز بعثت پیامبر [ص] تاکنون همواره سعی کردهاند که اتحاد و یکپارچگی مسلمانان را بگسلند.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، (که امید حکومت جهانی اسلامی را برافروخت) توطئههای دشمنان دیانت، اوج مییابد و عمده آن در راه ایجاد تفرقه میان مسلمانان - و بویژه جوامع شیعه و سنی اعمال میگردد.
اخبار و شواهد بسیار براین توطئه سازمان یافته حکایت دارند. در پارهای از کشورها، تشیع، به عنوان خطراصلی معفی میشود و [جنگ فرقهای] به عنوان تنها راه حل، ارائه میگردد!!!
در سخنان یکی ازاین مفتیان!
[... دلم میخواست که کفرهای شیعه را بشماریم، اگر وقت بود بخدا قسم صفی طویل از کفرهای شیعه، تشکیل میشد که اینها کفار دوبله، مشرک دوبله، یاغیهای دوبله اسلام هستند. اعداء کشور، دشمنان ملت هستند...ای سنیان بیدار شوید. اگر شما شیر شیعه را نخوردهاید و شیر مادرتان را خوردهاید، کفن بپوش و به اقلیت (شیعه) نشان بده که سنت زنده است و منهدم نشداست]... 8
نمونهای ازاوج این تفرقه افکنی را در عربستان سعودی و بویژه در ایام حج، میتوان یافت. [وهابیان]، [مجمع وحدت امت اسلامی] را با انبوهی از تبلیغات سوء، مکدر میکنند و راه الفت قلوب را بر میبندند.
البته، بایستی اذعان داشت که این حرکتهای تفرقه افکنانه، در یک سوی منحصر نیست و پارهای از مدعیان ولایت! نیز در مسیر تفرقه، میتازند به عنوان نمونه، در زمان سرکوبی مسلمانان توسط هندوها، شخصی با ادعای نمایندگی یکی از مراجع، اظهار میدارد:
وظیفه ماست که شیعیان را از معرکه [مسجد بابری] دور نگه داریم و درادامه آن، وحدت شیعه و سنی را موردانتقاد قرار داده و مینویسد: کفار و هندوها، براهل تسنن ترجیح دارند.
این نمونهها، نشانگر تلاش وسیع دشمنان اسلام واستفاده از جهل و نادانی دوستان است و بر متفکران اسلامی ضرور مینماید که به چاره برخیزند و در تقویت تالیف قلوب بکوشند.
جهالت مانع وحدت
دشمن در صورتی موافق خواهد شد که زمینه مناسب همکاری عوامل داخلی برای او مهیا گردد. آنچه میتواند عامل موثر و نقش زیربنائی داشته باشد، جهل و بیخبری پیروان مذاهب از یکدیگراست. جهل پیروان مذاهب اسلامی نسبت به عقائد واحکامشان است که باعث بدگمانی، تهمت زدن، و صف آرائی آنان در برابر هم میگردد و براثر همین بیاطلاعی و ناآگاهی است که برخی ازاهل سنت، شیعیان را کسانی میشناسند که دارای قرآنی غیراز قرآن موجود و پیامبرشان علی است و حجشان کربلا و نجف، ائمه را میپرستند بر خاکشان سجده میکنند و هر عمل صحیحی را که در برابر اهل سنت انجام میدهند، برای تقیه است و... واز آن طرف، اهل سنت در نظر شیعیان، دشمنان سرسخت علی واهل بیت پیامبر و در ردیف اهل کتاب و یا بدتراز آنان معرفی شدهاند. ریشه تمامی این سوءظنها و بدگمانیها، جهل و بیخبری ازاحکام و عقائد یکدیگراست.
شاید برخی تصور کنند با وجود کتابها و نوشته هائی که راجع به مذاهب اسلامی وجود دارد جائی برای این جهل متقابل باقی نمانده است ولی واقعیت خلاف این است و برخوردهای عینی حتی با علماء و شخصیتها (در کنفرانسها و سمینارها و...) این واقعیت تلخ را ثابت کرده است.
بنابراین حل اساسی و ریشهای این مشکل، بکارگیری روشها و شیوه هائی است که این جهل و بیخبری رااز بین برده و مذاهب اسلامی را هر چه بیشتر با یکدیگر آشنا سازد تا مذاهب اسلامی (بویژه شیعه و سنی) بدانند که هیچ فرقه و گروهی را نمیتوان جست که به اندازه این دو طایفه، مشترکات داشته باشند. چه دراصول دین اسلام (توحید و نبوت و معاد) و چه در فروع آن شاهد صدق این مدعی، سخن کسانی است که از تفرقه واختلاف میان مسلمانان رنج بردهاند و برای رفع آن به چاره اندیشی برخاستهاند مرحوم سیدشرف الدین، حل این مشکل را چنین پیشنهاد میکند: [المسلمون اذا تعارفوا تالفوالله] مرحوم آیه الله بروجردی، در نامهای به مفتی اعظم، شیخ عبدالمجید سلیم، مینویسد:
[از خدای تعالی میخواهم که بیاطلاعی و جدائی و پراکندگی مسلمانان را نسبت به هم، به معرفت و شناخت واقعی و محبت و همبستگی مبدل سازد. 10وانه علی مایشاء قدیر].
و نقل شده که در واپسین ساعات عمر شریف خود، چنین فرموده است:
[من برای ایجاد حسن تفاهم میان مسلمانان آرزوهای بسیار داشتم، و درصدد بدوم در نامهای که به شیخ شلتوت مینویسم، یادآور شوم که موجبات رفع اختلاف را فراهم آورند]. 11
آنچه که میتواند بحق، مویدی براین مطلب باشد و نیز تشویق کسانی که این درد رااحساس کردهاند و میخواهند دراین راه گام بردارند، کوششهائی است که دراین واخر، در راستای تقریب و تالیف و شناخت مسلمانان نسبت به یکدیگر، برداشته شده است. این تلاشها که عمدتااز جانب عالمان واندیشمندان شیعه و سنی انجام گرفته، بااینکه نسبتا محدود و با موانع بسیاری روبرو بوده، لکن توانسته آثار گرانبهائی برجای بگذارد. به عنوان نمونه به برخی از آنهااشاره میکنیم:
1- تلاشهای وسیع [سیدجمال] و شاگردان او در جوامع اسلامی.
2- حرکت تقریب که به همت والای عالمان واندیشمندان متعهد و دلسوز شیعه و سنی انجام یافت واز آن جمله: مرحوم آیه الله بروجردی (ایران)، و مرحوم کاشف الغطا (عراق)، مرحوم سیدشرف الدین (لبنان)، و شیخ شلتوت (مصر)، پایه گزاری شد و در مدت اندک، در جهان اسلام بویژه در دو حوزه علمی مهم شیعه و سنی (قم و مصر) تاثیر بسزائی گذاشت از جمله آن آثار تصمیماتی بود که علماءالازهر، پس از شناخت و آگاهی نسبت به شیعه و عقائد واحکام آن گرفتند، مانند:
ایجاد کرسی فقه مقارن یا تطبیقی، مشتمل بر فقه شیعه و سنی در دانشگاه الازهر.
ایجادارتباط و همبستگی بین روسای مذاهب اسلامی.
شرکت و همکاری با کنگرههای اسلامی در راه همبستگی.
معرفی شیعه و سنی دورازاتهامات و سوء تفاهمات، با آثار شیعه و سنی تبادل فرهنگی میان آنها.
تفسیر قرآن، عاری از تعصبات فرقهای
صدور فتوای تاریخی به کشورهای اسلامی در مورد جواز پیروی از مذاهب شیعه.
اقدام برای جمع آوری روایات صحیح اهل بیت واحادیث مورداتفاق شیعه و سنی در یک کتاب.
3- جمهوری اسلامی و دعوت به وحدت:
پس از پیروزی انقلاب، دعوت به اتحاد و همبستگی مسلمانان رنگ تازهای بخود گرفت. این بار دعوت به اتحاد از جانب شخص و یا یک گروه خاص نبود، بلکه برای اولین بار در تاریخ اخیر، از جانب یک کشوراسلامی آنهم کشورانقلابی در موضع قدرت، دعوت به اتحاد واعتصام به ریسمان الهی انجام گرفت. امام امت (به عنوان بالاترین مقام نظام جمهوری اسلامی) مسلمانان را به اتحاد دعوت نمودند واز آن جمله، فرمودهاند:
[یک دسته از مسلمانان شیعه هستند و یک دستهای از مسلمانان سنی. یک دسته حنفی و دستهای حنبلی و دستهای اخباری هستند. اصلا طرح این معنی از اول درست نبوده در یک جامعهای که همه میخواهند به اسلام خدمت کنند و برای اسلام باشند، این مسائل نباید مطرح شود، ما همه برادر هستیم و با هم هستیم، منتها علمای شما یک دسته فتوای به یک چیز دادند. و شما تقلید از علمای خود کردید و شدید (بعنوان مثال) حنفی، یک دسته فتوای شافعی را عمل کردند. یک دسته دیگر فتوای حضرت صادق [ع] را عمل کردند، اینها شدند شیعه، اینها دلیل اختلاف نیست، ما نباید با هم اختلاف و تضاد داشته باشیم. ما همه با هم برادریم شیعه و سنی بایداز هر اختلافی احتراز کنند]... 12
در راه تحقق این دعوت، تلاشهائی صورت گرفته است واز آن جمله: اعلام هفته وحدت (از سوی آیت اله العظمی منتظری)، تشکیل کنگره جهانی ائمه جمعه و جماعات و. که تماماراه مبادله افکار علمای اسلامی و تجاذب قلوب مسلمانان، انجام یافته است و باید در راه رشد کیفیت و توسعه آن، از سوی صاحبنظران و مجریان، تلاش لازم تحقق بیابد
وحدت چیست؟
علاقه مندان [وحدت] و مستمعان این دعوت، متمایلند که جهت گیری این ندا را، دریابند.
آیا مقصوداین است که از میان مذاهب اسلامی یک انتخاب شود. و سایر مذاهب به کناری رود؟ یا مقصوداین است که مشترکات مذاهب گرفته شود و متفرقات همه آنها کنار گذاشته شود و مذهب جدیدی اختراع شود، یااین دعوت، جهت دیگری را میپوید و سمت گیری دیگر را دارد؟
مخالفین اتحاد مسلمین، برای اینکه از وحدت اسلامی مفهومی غیرمنطقی و غیر عملی بسازند، آن را بنام وحدت مذهبی توجیه میکنند. تا در قدم اول با شکست مواجه گردد.
بدیهی است که منظور علمای روشنفکراسلامی او وحدت اسلامی این نیست. بلکه مقصوداز وحدت میان مسلمانان، نزدیک شدن فرقهها و مذاهب اسلامی به یکدیگر با حفظ کیان و ماهیت آنهاست و منظور، حفظاصول مشترک و آزاد گذاشتن و معذور داشتن هر مذهبی، در فروع خاصه آن است. وحدت اسلامی به معنی عدم نزاع و درگیری فرقهها واطلاع همگان از عقائد یکدیگر و حساسیت نشان ندادن در برابر فرقه دیگر و حساسیت و نشان ندادن در برابر فرقه دیگر، نسبت به مختصات آن فرقه است و راه رسیدن به این هدف در گوشهای نشستن و دم از وحدت زدن تنها نیست، بلکه راه تکیه بر منطق عقل واستدلال و دوری گزیدن از تعصبات واحساسات غیر قابل کنترل است. و بحث منطقی با دلیل و برهان، نه تنها مانع از اتحاد و همبستگی نیست بلکه تاریخ نشان داده است که همواره معوم اتحاد والفت اسلامی بوده است. و تا به امروز جامعه اسلامی، از طرح مباحث علمی و مباحثات و مناظرات منطقی زیان ندیده بله اگر مقدار پیشرفتی هم در جهت وحدت مسلمانان و تقریب مذاهب اسلامی پدید آمده است، از همین راه بوده است.
باید توجه داشت که این گونه بحثهای منطقی واستدلالی، با مجادلات بیاساسی که از روی هوا و هوس و بوسیله تحریک اجانب صورت میگیرد، بسیار متفاوت است، این، جدال منفی و مذمومی است که شرع مقدس اسلام از آن بشدت نهی فرموده است و در مقابل، اسلام به بحث منطقی واستدلالی توصیه کرده است [... وجادلهم بالتی هی احسن]... مباحثات و تبادل افکار علمی که زمینه ساز توجه بیشتر به مشترکات یکدیگر میگردد... و وسیله شناخت مایههای وفاقی که میتوانند مبنای اتحاد محکمی را پایه ریزی کنند، فراهم میآورد. واین وجه مشترک، زمینه ساز خط مشیهای مشترک میگردند. ازاین رو، دستیابی جوامع اسلامی به وحدتی همه جانبه در عمل واتخاذ موضع گیریهای سازنده، در گرو تامل در مسائل اتفاقی و وجوه اشتراک عقیدتی و شرح و بسط و معرفی کامل آنها به مسلمانان است، حتی طرح منطقی وجوه افتراق مذهب، با نظر گرفتن سعه صدر و تحمل نظریات مختلف و مخالف، چنانچه نیت خیر واصلاح در کار باشد، تکمیل کننده یکدیگرند باید دریافت که گذر قرون متمادی، وجوه افتراق در جوامع اسلامی شکل پیچیده تری گرفته واختلافات مذهبی، با تضادهای اجتماعی، سیاسی و اقلیمی گره خوردهاند. از سوی دیگر، بعضی از وجوه اشتراک نیز، به طاق نسیان سپرده شده است و یا درانبوه مباحثات کلامی و غیره، در متون اسلامی قدیمی مجهول مانده است شایط تصور شود که موضوعات مشترک نیازی به بررسی ندارد. چون مورداتفاق و معتقد همگان است. ولی باید یادآور شویم که اولااین معتقدات را باید در منظرافکار وانتقادات قرار داد تا نتائج وحدت آفرین آنها همواره مطرح و به بوته فراموشی نینجامد. و ثانیا برخی از همین معتقدات در گذر زمان، چنان تحریف و یا فراموش شدهاند که یادآوری واصلاح واحیاء آنها و بیرون آوردن از زیر غبار حوادث، زحمت طاقت فرسائی را برای پژوهشگران، طلب میکند.
بنابراین مقصوداز وحدت اسلامی، نه وحدت مذهب است نه اینکه مشترکات مذاهب اسلامی اراخذ کنیم و مسائل اختلافی آنها را کنار بگذاریم و مذهب جدیدی اختراع کنیم بلکه مقصود، ایتحاد پیروان مذاهب اسلامی در عین اختلافات مذهبی آنان است. و برای این منظور تکیه بر وجوه مشترک بین مذاهب که شامل تمامی مسائل اصول اعتقادات اسلامی و بخش مهمی از فروع دین میگردد لازم است. واین نه تنها مانع از مباحثات منطقی نمیگردد بلکه برای رسیدن به وجوه مشترک در برخی موارد حتی از طرح منطقی و صحیح مسائل اختلافی، ناگزیریم.
ارتباط عالمان مذاهب
نخستین گام در تقریب مذاهب اسلامی و بر طرف شدن توهمات و سوءتفاهمات، همبستگی وارتباط میان رهبران فکری و مذهبی فریقین است. ما معتقدیم که برای تفاهم مسلمانان در درجه اول، باید علماء حوزه اسلامی به تفاهم برسند. و راه این تفاهم، ایجاد رابطه و همبستگی بین علماء مذاهب است.
البته این رابطه به انحاء مختلف میشودانجام گیرد که تبادل فرهنگی، تبادل دانشجو، رفت و آمدهای دانشمندان طرفین، تشکیل کنگرههای مختلف به مناسبتهای گوناگون، شرکت در محافل و مجالس یکدیگر، مباحثهها و مناظرههای منطقی و سازنده، مکاتبه، تبادل نظر و مشورت با یکدیگر دررابطه با مسائل علمی و مشکلات جوامع اسلامی و... میتواند نمونهای ازاین همبستگی بشمار آید.
ازاقدامات مهمی که موسسه [دارالتقریب] انجام داد، ایجاد همبستگی وارتباط میان زعمای بزرگ شیعه و سنی بود که درفضایی آکنده ازاحترام واعتماد به یکدیگر و حسن تفاهم انجام میگرفت. پاسخ نامه [شیخ عبدالمجید سلیم] به مرحوم آیه الله بروجردی، شاهد گویائی است براین مدعی و در ضمن بیانگر تفاوت بین اینان و شیوخ و وعاظ السلاطینی است که امروزه داعیه پیشوائی جهان اسلام را دارند. ازاینرو، گرچه متن نامه طولانی است ولی ذکر آن مفید به نظر میآید.
پس ازاینکه از توجه به معظم له به مساله تقریب واثراتی که در جمع مسلمین و خنثی کردن توطئهها دارد، تشکر و قدردانی میکند میگوید: خدا میداند که این اقدام، مهمترین آرزوی من است که در طولل حیات خود با مجاهدات فراوان برای آن میکوشم. واز خداوند متعال میخواهم که این آرزو را تحقق بخشد. و هر کوششی را دراین راه تایید نماید. وازاین اعتماد واطمینانی که نسبت به من و کوششهایم دارید تشکر میکنم. و شما با نفوذ علمی و مقامی که درایران و سایر کشورها دارید، بیشک به اصلاح حال آمت اسلام اشتغال دارید، و فکره تقریب بین مذاهب اسلامی، مورد عنایت فراوان شماست، زیرا همانطور که از مثل شما در علم و تقوی و برتری و عقل انتظار میرود. به آنچه که در بزرگذاشت شوون اسلامی و تقویت شوکت مسلمانان مفید و سودمنداست و آنان را والا وارجمند میگرداند، پی بردهاید. ولله العزه و لرسوله و للمومنین. مسلمااهل علمای سید بزرگوار - حامل امانت اسلامند و به شهادت قرآن با خداوند و فرشتگان در نگهداری عدل همکاری مینمایند. و لذا بر آنها سخت واجب است که به ادای این وظیفه و مسئولیت همت گمارند. و در مورد آن تبادل رای و مشورت کنند. اگر چه میان آنان فاصله مکانی وجود داشته باشد. متاسفانه روزگاری بر مسلمانان گذشت که هدف دسیسه مغرضین قرار گرفتند، دسیسهای که میخواست آنان رااز حق باز دارد. و نسبت به دین متزلزل سازد و بسوی باطل بکشاند. واز دعوت بسوی خدا و جهاد در راه وی جلوگیری کند. و بوسیله اختلاف و جدال، آنها را متفرق و پراکنده گرداند. و پیوسته آثاراین دسیسه، به روی خردها پرده میکشید. و دلها را بخود مشغول میداشت و میان بیشتر مردم فاصله میافکند، و آنان رااز فهم صحیح و درک اسرار دین و فداکاری در راه بزرگداشت آن منصرف میساخت. بنابراین نخستین چیزی که بر ما جمعیت علما واجب میباشد، این است که آنچه را وابسته به این افتراق و پراکندگی است، ازاذهان مردم دور سازیم و صفحات روشن، و طرحهای اساسی و شریعت سهل و آسان اسلام راانتشار دهیم... 13.
بدون تردید، این گونه برخوردها در تالیف مسلمانان نقش بسزائی دارد. لذا بایداین گونه اقدامات از سوی علماء فریقین ادامه یابد. تا به خواست خدااین همبستگی زمینه ساز مجمعی گردد، که نمایندگان رسمی مذاهب اسلامی از تمام کشورهای اسلامی در آن اجتماع کنند و مشترکات اسلامی را در تمامی ابعاد و بصورت قطعنامهای، تصویب و منتشر نمایند و آنگاه مختصات هر مذهبی را که از طرف پیشوایان آن مذهب رسما پذیرفته شده است، اعلام کنند، تا ما به مابه الاشتراک و مابه افتراق مذاهب مشخص شود، و این جهل متقابل از بین برود. اگر دانشمندان مذاهب اسلامی چنین عملی راانجام دهند قطعا جوامع اسلامی ازاین همبستگی و وحدت، استقبال خواهند کرد.
این مجمع پس ازاین، میتوانند در کنگرههای مختلف، در رابطه با شوون مختلف جوامع اسلامی، تبادل نظر، و کنکاش کنند. و دردها را شناسائی کرده و درمان آن را بیابند وارائه دهند، تا مسلمانان دشمن مشترک خود را شناخته واو را شعار و عمل نشانه روند، نه اینکه نیروهای خود را علیه یکدیگر بکار گیرند.
حوزههای مشترک علمی:
یکی ا ز راههای ایجاد وحدت و بر طرف شدن جو بدبینی، ایجاد رابطه تنگاتنگ بین حوزه عای علمی شیعی و سنی است. باید هم چنانکه در قرون اولیه اسلام، شیعه و سنی در کنار هم به تحصیل، تدریس و تحقیق مشغول بودندامروز هم طلاب شیعی و سنی در کنار یکدیگر به تحصیل اصول عقائد، فقه، تفسیر و... بپردازند.
بسیاری از مسائل را در سطح تفاهم علمی ارزیابی کنند، این طرح، در زمان ائمه معصومین (ع) موفقیت بسیار بزرگی داشت تا جائی که ائمه اربعه اهل سنت، در کلاس درس امام صادق (ع) حاضر میشدند واستفاده میکردند. برای نمونه [مالک ابن انس]، رئیس مذهب مالکی، شاگردامام صادق (ع) بوده است، و مانند دیگر شاگردان به محضرایشان میآمد و کسب فیض میکرد. و دراین زمینه میگوید: مدتی جهت کسب علم در محضرامام صادق (ع) حاضر شدم، در ضمن این مدت سه صفت نیکو و پسندیده را در ایشان مشاهده کردم، و هرگاه که ایشان را میدیدم یکی از صفات ظاهر میشد و جلوه میکرد: یا نمازگزار بود، یا روزه دار، و یا قرآن میخواند، و باید اذعان کرد که شخصی برتر از امام صادق (ع) در علم، عبادت و ورع و تقوی، نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده است. و تصور چنین انسانی بذهن کسی خطور نکرده و با ذهن بشری قابل وصف نیست. 14
و همچنین [ابی حنیفه] امام و پیشوای مذهب حنفی، نجات و رستگاری خود را مدیون بحثها و سخنرانیهای میدانست که در دوران شاگردیش نزد امام صادق (ع) فرا گرفته است. چنانکه [آلوسی] در کتاب [تحفه] خود، از خودابی حنیفه نقل میکند. که میگفت: [لولاالسنتان لهلک نعمان] اگر آن دو سال نبود، نعمان (ابوحنیفه) هلاک میشد 15 مقصوداز دو سال، دو سالی است که ابوحنیفه نزدامام صادق (ع) شاگردی کرده است. و عده زیادی از علماءاهل سنت، از آن حضرت روایت نقل کردهاند تا جائی که نجاشی از حسن بن علی و شاه نقل میکند که میگفت: [انی ادرکت فی هذا المجسد سبع ماه شیخ کل یقول حدثنی جعفر بن محمد]. 16
[من یافتم دراین مسجد کوفه هفتصد دانشمند بزرگ را که تمامی آنها میگفتند: حدیث کرد مرا جعفر بن محمد].
کوفه مرکز فقه [ابن ابی لیلی] و [ابن شبرمه] و [سفیان ثوری] و [ابوحنیفه] بوده است لذا مشایخ حدیثی که در آن عصر در مسجد کوفه حلفه درس داشتهاند میبایست بیشترین آنهاازاهل سنت باشند. در مقابل، وقتی به کتب رجال و منابع حدیثی شیعه مینگریم، میبینیم که اصحاب ائمه و فقهاء بزرگ عصرائمه در نقل روایت، به بسیاری ازافراد مذاهب گوناگون اعتماد کرده واز آنان نقل حدیث کردهاند.
هم چنین [شیخ طوسی] که از علماا بزرگ شیعه بشمار میآید، جزء اساتید وی، ابوالحسن سوار مغربی، ابوعلی ابن شاذان، ابومنصور سکری، تنوخی، محمد بن سنان، میباشند که همگی از علماءاهل تسنن بوده و نیز بسیاری از علماءاهل سنت در پای درس ایشان حاضر میشدند. 17
[سیدمرتضی ره] استاد شیخ [طوسی ره] یک از بزرگترین اساتید خود را [ابو عبدالله مرزبانی] که از علماء معتزله است، نام میبرد. 18
[علامه حلی ره] حکمت را در محضر خواجه نصرالدین طوسی از علماء شیعه و علی بن عمر کاتبی قزوینی شافعی فرا میگیرد. و خود نیز برای طلاب علاوم دینی از مذاهب گوناگون درس و بحث فقهی دارد. 19
[شهید ثانی ره] نیز در نزد جمعی از علماء عامه، در فقه و حدیث و غیراینها به نزد شانزده نفراز علماء مصر تلمذ نمود. و خود در بعلبک، از مذاهب خمسه شاگردانی داشت. 20
[شهیداول ره] بااین جماعه که از مشاهیر علمای عامه بود، هم عصر بود و شریک در درس. وایشان در میان اهل تسنن اشتهار خاصی داشت. و برای آنان امامت مینمود، و قضاوت میکرد، و به هر چهار مذهب فتوی میداد 21.
بحثهای تطبیقی در حوزههای علمی:
دانشمندان و علماا فریقین باید در حوههای علمی و کلاسهای مختلف درسی، اعم از تفسیر، کلام، فقه، اصول و... اقوال علمای دیگر مذاهب را نقل کنند و مورد بحث و بررسی قرار دهند و در حقیقت همواره بحثهای آنان بصورت بحث مقارن و تطبیقی انجام پذیرد. این شیوه را نه تنها در فقه، که باید در تمام علوم اسلامی، عقاید، معارف قرآن، بحثهای حدیثی دنبال شود نظریات گوناگون را با مدارک و دلائل آن، از منابع اصلی در کنار یکدیگر مطرح کنند. واز بین آنها نظر خود را با دلیل، اثبات واختیار نمایند. این شیوه بحث، مفیدترین و عالیترین شیوه هائی است که دنیای امروز به آن توجه دارد. همین شیوه در حوزهای علمی شیعی در غالب بحثها، معمول و مورداستفاده بوده و میباشد. و در همین راستا در کلاس درس [شیخ الطائفه] به تطبیق و مقایسه آراء و نظریات فقهاء عامه پرداخته میشود که در مباحث فقهی، ثمره آن کتابی بنام [الخلاف] میشود.
علامه حلی نیزازاین روش حسنه پیروی کرده و آثاری از خود دراین زمینه بیادگار باقی گذارده است. مانند [تذکره الفقهاء]، [منتهی المطالب] و... در سایر علوم نیزاین روش از طرف علماء شیعه مورد پذیرش قرار گرفته و بدان عمل میشود. 22
مرحوم [آیه الله بروجردی] در میان معاصران، از پیشگامان این شیوه حسنه به شمار میرود و هم اکنون در حوزههای علمیه تشیع از سوی شاگردان [آیه الله بروجردی] (از جمله [آیه الله العظمی منتظری])، این روش، پی گیری میشود.
ماانتظار داریم همانطوری که حوزههای علمی شیعه به این روش ادامه داده و میدهند و با شهامت در محیطی کاملا علمی و منطقی، افکار برادران اهل سنت را مورد بحث و بررسی و گفتگو قرار میدهند آنها هم این روش را دنبال کنند. این روش، نه تنها کمک موثری به تقریب مسلمانان خواهد کرد بلکه افقهای تازهای را در مسائل علمی آشکار خواهد ساخت و راه بسیاری از سوء تفاهمها، اتهامات، طرد و لعنها و تکفیرها را، سد میکند.
چاپ و نشر منابع مذاهب:
یکی از عوامل اساسی ایجاد جو تهمت وافتراء، عدم دسترسی علماء مذاهب به منابع مذاهب دیگراست واین مساله باعث میشود که دشمنان اسلام و متعصبان، مطالبی بر مخالفان خود به بندند و آن را به منابع مذهب دیگر نسبت دهند. دسترسی به این منابع، افتراءها را روشن و آشکار مینماید. ازاین رو لازم است که در چاپ و نشر منابع فرهنگی فرق اسلامی، در تمامی مراکز علمی تلاشی پی گیر بعمل آید. واگر تا دیروز، عدم رجوع به ماخذ و منابع اصلی هر مذهب، عذری مقبول بشمار میرفت اماامروز براثر رفت و آمدها و چاپ و نشر کتب مذاهب (تاحدودی) در بیان مذاهب دیگر، هیچ یک از پیروان مذاهب اسلامی حق ندارند که انتقادات خود رااز مبانی و معتقدات فرقههای دیگر به اتکای منابع خودی و یا منابع غیرقابل اعتماد به انجام رسانند. این، ضعف شیوه علمی است و بایستی جلوگیری شود، واین جز با دسترسی به تمامی منابع برای دانشمندان فرق اسلامی میسر نیست. و دراین راه مراکز فرهنگی و انتشاراتی، مسئولیتی ویژه بر دوش دارند.
کتابخانههای مشترک:
علماء مذاهب و یا حوزههای علمی و فریقین برای تبادل نظر و دسترسی به منابع مختلف مذاهب دیگر، باید کتابخانههای مشترک ایجاد کنند تا بتوانند به آسانی به ماخذ یکدیگر دست یابند واز نظریات یکدیگر آگاه شوند. هم اکنون کتابخانههای عمومی حوزههای علمی شیعه، و کتابخانههای بزرگ دیگری که در مراکز فرهنگی وجود دارد، دارای مقدار زیادی از کتب دانشمندان اهل سنت میباشد. و در کتابخانههای خصوصی که هر یک از دانشمندان و نویسندگان و گویندگان در منازل و مراکز مطالعه خود دارند، مقدار زیادی ازاین منابع و کتب در آن وجود دارد که در مطالعات و تحقیقات آنان مورد استفاده قرار میگیرد.
ماانتظار داریم همانطوری که حوزههای شیعه و مراکز فرهنگی آن، این روش را پیش گرفتهاند و کتب و مقالات علماء مذاهب اسلامی را در کتابخانههای عمومی و خصوصی خود نگهداری میکنند واز آن استفاده میبرند، برادران اهل سنت هم در مراکز علمی و فرهنگی خود، منابع و کتب دانشمندان شیعه را نگهداری کنند و در مطالعات و بررسیها، اقوال علماء شیعه را مد نظر داشته باشند.
نشریات مشترک:
حوزههای علمی فریقین، باید به فکر تاسیس مجلهای مشترک باشند که صاحبان قلم، تحقیق و تالیف از شیعه و سنی در آن به نشرافکار علمی واصلاحی خود بپردازند. و در حقیقت، این مجله، مرکز تلاقی افکار و تبادل نظر، و نر آراء وافکار علمی واصلاحی دانشمندان تمامی مذاهب باشد. و بدین وسیله حوزههای علمی فریقین میتوانند با همه مراکز علمی اسلامی در کشورهای عربی، آفریقائی، آسیائی واروپائی، رابطه بقرار کنند و در جریان مداوم افکاراسلامی دراین مراکز باشند شخصیتهای اسلامی این مناطق و دیگر مراکز را بشناسند باافکار علمی، آثار، و نظرهای اصلاحی آنان آشنائی پیدا کنند. این ضعف مراکز علمی و فرهنگی است که یک عالم دینی سنی مثلا نام چند متفکراسلامی شیعی معاصر، و یا نام چند تالیف از آنان را نداند. و هم چنین عالم شیعی نام چنداثر و یا چند دانشمند و متفکراسلامی سنی را نشانسد. علاوه براین، این مجله میتواند با نشریات گمراه کننده که لبه تیز حملهای خود را متوجه اصل اسلام کرده و میکنند، مبارزه نماید. وجود چنین مجلهای، در ایجاد تقارب فکری بین علماء مسلمانان و در نتیجه تقریب اهل مذاهب، نقش بسزائی دارد. لازم به تذکراست که یکی از کارهای موسسه [دارالتقریب] انتشار مجلهای بود، بنام [رساله الاسلام] که نویسندگان بزرگ شیعه و سنی در آن به نشرافکار علمی واصلاحی خود میپرداختند و آن مجله اثر مثبتی دراطلاع اهل مذاهب از یکدیگر و تقریب علماء و مذاهب اسلامی داشت.
در حقیقت پیشنهاد ما، انتشار مجلهای همچون [رساله الاسلام] با توجه به زمان واهل زمان میباشد.
هدایت و کنترل احساسات:
یکی از راههای تقریب وایجاد وحدت، منع از تحریکات احساسات و رعایت ادب در کلام است، علماء مذاهب باید به نحوی بگویند و بنویسند که احترام طرف مقابل خود را حفظ کنند، و گفتار و نوشتارشان، از توهیم مبرا باشد.
علی (ع) دراین زمینه میفرماید:
[اجملوا فی الخطاب، تسمعوا جمیل الجواب]. 23
[زیبا سخن گوئید، تا پاسخ زیبا بشنوید].
و یا در بیانی دیگر، فرمودهاند:
[رب حرب جنیت من لفظه]. 24
[بسا جنگی که از گفتم یک کلمه بر پا شود]
در میان مباحثات و مکاتباتی که علماء شیعه و سنی داشتهاند، آنهائی مفید و ثمربخش بوده که در آنها رعایت ادب در بحث و یا نوشتار را نمودهاند.
اما متاسفانه برخی از نویسندگان یا گویندگان، گویا خود را موظف میدانند که علاوه بر بیان واثبات مذهب و یا رد وابطال مذهب، عواطف واحساسات خود را له یا علیه یک مذهب مجسم سازند، چنان میگویند و مینویسند که گویا در میدان جنگند و هل من مبارز میطلبند. این گفتار و نوشتار جز تشدیداختلاف و تحریک احساسات و برانگیختن عداوت و کینه اثر دیگری ندارد.
واز آن طرف، سخنان مودبانه و محبت آمیز هنگام بحث، جو سالم و حسن نیت بوجود میآورد. نمونه آن را در کتاب [المراجعات] که حاوی مکاتبات، و بحثهای دانشمند بزرگ شیعه [سید شرف الدین] با رهبر روحانیت مصر شیخ [الازهر [[شیخ سلیم بشری] است، میتوان دید.
از سوی دیگر، عالمان دینی بایستی متابعان خود را، به این آداب متخلق کنند و آنان رااز برخوردهای سوء، بر حذر دارند و بویژه از آنان بخواهند که مجادلات غیرموثر فرقهای را، به کناری تهند.
مجادلات غیرمنطقی، راه تفرقه را میگشاید. دراین مواقع، هر گروهی برای غلبه بر طرف مقابل میکوشد که موجبات وهن و مطاعن او را بر شمارد و مذهب وی را مخدوش سازد واین کار باعث ناراحتی و دشمنی با هم و مقابله به مثل میگردد. بهمین جهت، پیشوایان دین، از جدال افراد مسلمان وامتهای اسلامی با یکدیگر منع کردهاند.
علی (ع) میفرماید:
ایاکم والمراء والخصومه، فانهما یمرضان القلوب علی الاخوان
وینبت علیهاانفاق 25.
: از مجادله و مخاصمه بپرهیزید، زیرا جدال و مخاصمه موجب بیماری قلبهای برادران دینی نسبت به یکدیگر میگردد و در دلها تخم نفاق و جدائی میرویاند.
... یکی دیگراز طرق موثر در هدایت و کنترل احساسات، اتکاء به منابع اصلی و دوری از استناد به اقوال عوام، است. برای شناخت و تحقیق و بررسی و اظهار نظر درباره هر مذهبی، باید به منابع اصیل و علماء مورد قبول آن مذاهب مراجعه کرد. هیچ یک از پیروان مذاهب اسلامی نباید برای شناخت مذاهب و داوری درباره آن، گفته عوام آن مذهب را، مرآت و معیار آن مذهب قرار دهند. در همه ادیان و مذاهب، نادان هااکثریت دارند که به اقتضای جهل و تاثراز روسم محلی و ملی، چیزهائی را به مذهب نسبت میدهند و دست به اعمالی میزنند که هیچ ربطی به مذهب ندارد. بنابراین کسی حق ندارد، شیوع عوام را دلیل براصل مذهب بداند، بلکه بایداز زبان پیشوایان آن مذهب و منابع موثق آن و پس از تحقیق کافی درباره آن، سخن بگویند. مرحوم علامه کاشف الغطاء در مقاله [التثبت ثم الحکم] تحقیق پیش از داوری، میفرماید
دانشمندان و شیوخ پیشین، همواره به شاگردان خود توصیه میکردند که فقط به منابع مصادر معتبر توجه کنند، در بحثهای خود به تقلیداعمی اکتفاء ننمایند، که به خطا خواهندافتاد و گمراه خواهند شد. توصیه میکردند که اگر میخواهید به حقیقت یک مذهب برسید، و دستخوش خیالات نشوید، حتما باید به منابع اصلی آن مذهب رجوع کنید... من این حرف را میگویم، زیرا در نوشتههای بسیاری از نویسندگان که تا همین اواخر درباره شیعه نوشتهاند، تتبع کردهام میبینیم ماخوذ از [ابن خلدون] است که در آفریقا واقصای مغرب زندگی میکرد واز شیعه عراق و شرق اسلامی سخن میگفت و یااز [احمد بن عبدالله آندلسی] وامثال ایشان گرفتهاند. و گاهی نویسندگان، به قصد توسعه در بحث و به منظور تحقیق و تحلیل علمی به آثار مستشرقین و غربیها رجوع میکنند، به گمان اینکه آنان سخن به حق و [فصل الخطاب] را گفتهاند و بر منبع موثق دست یافته و حجت و برهان ارائه دادهاند، بااینکه اگرکسی بخواهد به مذهب و آثار شیعه وقوف حاصل کند، از روی منابع خود آنان که در کتابخانهها موجوداست واز جمله کتابخانه ما که حاوی بیش از پنج هزار کتاب است، این کار میسوراست26
مرحوم شیخ محمود شلتوت مفتی اعظم مصر و رئیس سابق دانشگاه الازهر، که خود با بسیاری از مولفان ملل و نحل هم مذهب است، چنین میگوید:
[بیشتر کسانی که درباره فرق اسلامی و مذاهب اسلامی کتاب نوشتهاند، تحت تاثیر روح پلید تعصب بودهاند، ازاین رو تالیفاتشان همواره آتش دشمنی و کینه را در میان فرزندان یک امت دامن زده است، هر یک این ملل و نحل نویسان تنها و تنهااز یک زاویه دید، به مخالفان خویش مینگریستهاند، رای مذهب مخالف را سخیف شمردن و عقیده طرف مقابل را به سفاهت منسوب داشتن، آن هم بااسلوبی که شر و زیانش بیشتراست تا خیر و سودش. ازاین جهت است که هر کس اهل انصاف باشد نبایداز روی این کتابها درباره مذاهب اسلامی اظهار نظر کند. بلکه باید درباره هر فرقهای به کتابها و ماخذ مخصوص آن فرقه رجوع کند، تا بدین وسیله بحق نزدیک شود واز خطاء دور ماند]. 27
طرد و نفی عوامل تفرقه:
یکی از گامهائی که باید علماء فریقین از طریق نشریه مشترک و یا مجمع پیشنهادی و یا بهر طریق دیگر بردارند، این است که عوامل تفرقه و جدائی را شناسائی کرده و ماهیت آنها راافشاء نمایند، و در حقیقت آنها را در جوامع اسلامی طرد و نفی نمایند.
الف: استعمار:
قدرتهای ضداسلام، از عوامل اصلی تفرقه و جدائی بین مسلمانان بوده و در تنازعات فرقهای نقش مهمی را بعهده داشتهاند.
بنابراین در رابطه با دشمنان خارجی واستعماراز حسن ظن و ساده اندیشی به شدت بایداجتناب کرد، و دست نامرئی استعمار را در پشت اکثراین صحنههای تنازعات فرقهای و تکفیرها و... جستجو نمائیم. و بطور مستمر شیوههای گوناگونی که استعمار وایادی آن در تفرقه و جدائی در جوامع اسلامی از آن استفاده میکنند شناسائی کنیم، و آمادگی لازم را برای خنثی کردن این توطئهها و طرد نفی آن درامت اسلامی بوجود آوریم.
ب: عالمان درباری:
ماهیت روحانی نمایان و نویسندگان مزدوری را که در گذشته و حال در کشورهای اسلامی به دستوراربابان خود طبل تفرقه کوبیده، و خواهان جدائی مسلمانان از هم بودهاند، افشاء و مردم رااز خیانتهای آنان آگاه نمائیم.
ج: کتب و نشریات ضد وحدت:
علماء فریقین بایداز نشر و پخش، کتب و مقالات و نوشتههایی که تقریب و هم بستگی مسلمانان را کنترل کرده و یااحیانا بر هم میزند، جلوگیری کنند.
از آیه الله بروجردی [ره] نقل میکنند که ایشان در یک جلسه خصوصی فرمودند:
[کسی کتابی نوشته و بیاحترامی به برخی از خلفاء نموده من دستور 28دادم که آنها رااز بین ببرند، حالا وقت نوشتن چنین کتابهائی نیست].
د: تعصب مذهبی:
یکی از گامهائی که علماء فریقین باید در راه تقریب مذاهب اسلامی بردارند، منع از تعصب مذهبی، و منع از تعصب قمی و نژادی است. تعصب مذهبی اگراز حد معقول تجاوز نکند و در راه دفاع ازاسلام و مقررات آن قرار گرفته و با هواهای نفسانی ممزوج نشود، خوب است. و بصورت مشکلی در نمیآید ولی آن تعصبی مذموم است که مسلمانی حاضر نباشد سخن حق برادر دینی خود را بجرم اینکه هم مذهب او نیست گوش نداده و حتی ازاو بیش از دشمنش بگریزد، و دشمنی با وی را در دل گیرد. واین تعصبی است که اسلام با آن بشدت به مقابله برخاسته است.
چه مصیبتهائی که این گونه تعصب بر سر مسلمانان آورده، و چه خونهائی که بوسیله آن ریخته شده، و چه شمشیرهایی که بجای کشتن دشمن به روی برادر کشیده شده است، و چه بسیار نیروهائی که بجای جنگ با مشرکین در راه جنگ با فرزندان توحید بکار رفته است و... تاریخ گواه این همه است. ازاینرو وظیفه همه علماءاست که اب چنین تعصبهائی به مبارزه برخیزند.
ه: تعصب قومی و نژادی:
تکیه برنژاد: بجای تکیه براسلام، موجب تفرقه و جدائی مسلمانان از یکدیگراست و منشاء بسیاری از دشمنیها و کینه توزیها نسبت به هم میباشد. تعصب نژادی در جاهلیت متداول بود. امااسلام آنرا ملغی اعلام کرد.
پیامبر گرامی اسلام [ص] میفرماید:
[ایهاالناس کلکم من آدم و آدم من تراب. لافضل لعربی علی عجمی الا
بالتقوی].... 29
[شما فرزندان آدم هستید. واز خاک آفریده شدهاید. عرب بر غیر عرب برتری ندارد مگر به تقوی]
بنی امیه عنصر عربیت را بجای عنصراسلامیت تقویت کردند. و متاسفانه برخی از کشورهای اسلامی با تاسی به بنی امیه دراین مساغله بقدری دچارافراط شدند که اسلام را تحت الشعاع تعصب قومی و نژادی خود قرار دادهاند. واین نوعی ارتجاع و بازگشت به دوران جاهلیت پیش ازاسلام است. و خطر بزرگی برای اسلام و مسلمانان به شمار میآید که باید با انذارها و هشدارهای آگاهان و عالمان دینی اصلاح گردد.
در پایان مقال، تذکارابتدای نوشتار را یادآور میشویم که این مجموعه، بخشی از بایستنیها بود و بدون تردید، راههای دیگر نیز وجود دارد و شیفتگان مکتب و وحدت، در تکمیل واقدامات عملی خواهند کوشید.
- - - - - - - - - - - - - - - - - - -
پاورقیها:
1. سیره ابن هشام 1. 150.
2. نهج البلاغه، فیض الاسلام. نامه 62.
3. الغدیر ج 6 به نقل از تذکره، سبط بن حوزی،. 57 و فتح الباری، ج101. 12 عمده القاری، ج 11. 151.
4. همبستگی مذاهب. 209.
5. نهج البلاغه، نامه 47.
6. اصول کافی، ج 2. 401.
7. الامام الصادق والمذاهب الاربعه، ج 1. 364362.
8. از سخنرانی مولوی حق نواز در پاکستان.
9. به نقل از روزنامه اردو زبان پرتاب، پاکستان.
10. مشعل اتحاد،. 154.
11. همبستگی مذاهب،..
12. پیام هشت رمضان 1400.
13. تحفه آلوسی، ظ.
15. رجال نجاشی،. 31.
16. مجله حوزه، شماره 18، مقاله حربه تکفیر.
17. همان مدرک.
18. قصص العلماء،. 356 و 357.
19. همان مدرک و بحارالانوار، 104 و 190 و 191.
20. همان مدرک.
21. مجله حوزه شماره 18.
22. غررالحکم، آمدی، ج 2. 266.
23. همان مدرک، ج 4. 66.
24. غررودر، آمدی 4. 66
25. اصول کافی، ج 2. 300.
26. کتاب وحدت.
27. آقا بزرگ تهرانی، محمدرضا حکیمی،. 270 به نقل از الامام الصادق والمذاهب الاربعه.
28. روزنامه اطلاعات تاریخ 62/09/28.
- تحف العقول. 34.
مأخذ: نشریه حوزه، شماره 22 ، مهر و آبان 1366