مختصات میدان مذاکرات در وین
1- مذاکرات هسته ای وین 4 یک "نقطه تعیین کننده " و "آشکارساز " است نه یک "نقطه گذار" یا "نقطه آغاز". به عبارت بهتر،مذاکرات وین نه "مبدا" است و نه "مقصد" بلکه حد فاصلی بین یک مبدا معلوم و مقصدی مبهم محسوب می شود. چنانچه آقای دکتر ظریف وزیر امور خارجه محترم کشورمان در بدو مذاکرات اخیر اشاره کرد، قرار نیست در مذاکرات وین توافق نهایی حاصل شود .مذاکرات وین 4 مجالی جهت همسان سازی دیدگاهها و بازتعریف سطح انتظارات فی مابینی همگام با تدوین پیش نویس توافق نهایی است. مذاکرات وین از این لحاظ( تدوین پیش نویس توافقنامه نهایی) تعیین کننده است . همچنین مذاکرات وین 4 یک "نقطه آشکار ساز" است زیرا در آن از نقاط اختلاف و اشتراک واقعی طرفین در حین نگارش توافقنامه پرده برداری می شود. تدوین پیش نویس تفاهم نامه نهایی به معنای انعکاس مواضع گفتاری بر روی کاغذ خواهد بود .
2- سخنان اخیر جان کری وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا و ماری هارف سخنگوی وزارت امور خارجه این کشور در خصوص "لزوم اتخاذ تصمیمات دشوار از سوی طرفین" سیگنالی معنادار محسوب می شود. "تصمیم دشوار" کلید واژه ای است که در برهه فعلی نیاز به کالبد شکافی دقیق دارد. آیا منظور مقامات آمریکایی از اتخاذ تصمیمات دشوار به معنای "گذار استراتژیک" و"اعمال چرخش راهبردی خودخواسته" در مواضع هسته ای ایران است؟ واقعیت امر این است که "گذار استراتژیک "، هر چند هم که ناخواسته و تلخ باشد، لازمه رسیدن به توافق نهایی در مذاکرات هسته ای با ایران است ،اما این گذار استراتژیک باید "صرفا "از سوی واشنگتن صورت گیرد. به عبارت بهتر، توپ هم اکنون در زمین ایالات متحده آمریکاست و اتخاذ تصمیمات دشوار نیز باید از سوی کاخ سفید صورت گیرد. بدیهی است که واشنگتن نمی تواند در عین حفظ ثوابت سیاست خارجی و تکیه بر استراتژیهای منطقه ای خود ( از جمله حمایت مطلق از تل آویو) به توافق هسته ای با ایران دست پیدا کند.اگر قرار بود پرونده هسته ای ایران درقالب یک معامله یا قرارداد تاکتیکی حل و فصل شود، اساسا کسی سخن از لزوم اتخاذ تصمیمات دشوار به میان نمی آورد. از آنجا که ایالات متحده آمریکا با طرح مطالعات ادعایی ، لابی گری سیاسی در سازمانهای حقوقی و بین المللی مانند آژانس بین المللی انرژی اتمی، اعمال تحریمهای یکجانبه ظالمانه علیه ایران و مانور تبلیغاتی کاذب علیه برنامه هسته ای صلح آمیز کشورمان حقوق حقه ملت ایبران را زیر پا گذاشته است، هم اکنون ناچار است خود به تنهایی "تصمیم دشوار" اتخاذ کند و هزینه های ناشی از این گذار استراتژیک را نیز بپردازد. واشنگتن و تروئیکای اروپایی ( انگلیس،آلمان و فرانسه) به دلیل "هزینه سازی استراتژیک" طی ده سال اخیر، چاره ای جز اتخاذ تصمیمی سخت و دشوار( عبور از مواضع دروغین و پارادوکسیکال هسته ای خود) نخواهند داشت.
3- اظهارات اخیر لوران فابیوس وزیر امور خارجه فرانسه در خصوص "پذیرش غنی سازی محدود در ایران" در گام نهایی نکته ایست که نباید به سادگی از کنار آن گذشت.کاخ الیزه در جریان مذاکرات ژنو 2 نشان داد که کاخ الیزه اساسا نمی خواهد در کسوت یک بازیگر واسطه گر یا کاتالیزور در عرصه مذاکرات ظاهر شود.پاریس در مرحله حساس اخیر از یک سو "دغدغه های منطقه ای " خود را دارد و از سوی دیگر، رقابت درون آتلانتیکی میان فرانسه و آمریکا ( به علت تعبیر متفاوت پاریس و واشنگتن از نظام تک قطبی) منجر به بروز رفتارهای نامتوازن از سوی فرانسوی ها شده است. در این میان نباید فراموش کرد که هر یک از اعضای 1+5 به صورت بالقوه می توانند نقش یک بر هم زننده یا تسریع کننده پروسه رسیدن به توافق نهایی را ایفا کنند. از این رو لازم است در هدایت و مدیریت میدان بازی صرفا بر روی بازی واشنگتن تمرکز نکرد.
نکته مهم تر اینکه "پذیرش غنی سازی محدود" در ایران از سوی اعضای 1+5، یک "امتیاز" نیست بلکه یک "حق" محسوب می شود.البته متاسفانه اعضای 1+5 طی سالهای اخیر همین حق مسلم را نیز برای ملت ما قائل نبوده اند. با این حال کاخ الیزه و کاخ سفید به عنوان دو بازیگری که بر خلاف ماده چهارم ان.پی.تی،حق غنی سازی برای ایران به رسمیت نمی شناسند نمی توانند مرز مفهومی و مصداقی و حقوقی" امتیاز" و "حق" را از بین ببرند."حق" آن چیزی است که در برابر آن تکلیف ایجاد می شود. این حق و تکلیف در موضوع غنی سازی کاملا مشخص است. ایران مطابق ان.پی.تی و اساسنامه های آژانس بین المللی انرژی اتمی به عنوان یک عضو حق غنی سازی را داراست و در مقابل نیز به مانند دیگر اعضای آژانس بین المللی انرژی اتمی تعهداتی به این سازمان داده است( تکالیف ایران). اگر کشورهای غربی "حق" را به "امتیاز" تعریف کنند ، در آن زمان "ما به ازا ءهای غیر معقول" جای "تکالیف معقول" را می گیرد. سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه و هانس بلیکس رئیس سابق آژانس بین المللی انرژی اتمی پس از امضای توافقنامه ژنو صراحتا عنوان کردند که جمهوری اسلامی ایران به مانند هر عضو دیگر آژانس حق غنی سازی دارد و هیچ بازیگر دیگری نمی تواند این "حق" را به کشورمان بدهد یا از آن بگیرد.
4- نظام بین الملل هم اکنون به سبب وقایع اوکراین آشفته است. این آشفتگی منجر به مچ اندازی کاخ کرملین و غرب در کی یف شده است.واشنگتن و تروئیکای اروپایی ( مخصوصا فرانسه ) قبلا نشان داده اند که نگاهی موزائیکی نسبت به تحولات نظام بین المللی ندارند و به جای آن، نسبت به وقایعی که به صورت همزمان و موازی در جهان رخ می دهد به مثابه پازلهای یک تصویر جامع می نگرند. از این رو گارد گیری اعضای 1+5 در مقابل یکدیگر بر سر اوکراین می تواند برای ما فرصت ساز یا تهدید آمیز باشد. البته نگارنده بر این باور است که در صورت تعریف یک بازی هوشمندانه جنبه فرصت آمیز این مسئله به مراتب بیشتر است. آنچه امروز در شرق اوکراین و مناطقی مانند لوهانسک، اودسا و دونتسک و خارکوف رخ می دهد نشانه ای از تداوم تقابل ناتو و مسکو است. بدیهی است که قاعده بازی ایران به عنوان یک "کشور ثالث و بی طرف " در فضای نزاع میان دو طرف دیگر ( آن هم در حالی که دو طرف در مذاکرات هسته ای با ایران دخیل هستند) باید کاملا حساب شده باشد. در اینجا "بحران اوکراین" می تواند حکم یک" برگ برنده" یا "نقطه بازدارنده" را برای مذاکرات داشته باشد. از این رو همزمان با تشدید بحران اوکراین و به صورتی هماهنگ با ضرباهنگ تحولات داخلی و بین المللی مربوط به این کشور لازم است دیپلماسی ما نیز فعال تر شود.
منبع: سایت امامت جمعه