نهج البلاغة
گردآورنده نهج البلاغة
زندگی نامه:
ابوالحسن محمد بن حسین بن موسی موسوی بغدادی، معروف به سیدرضى (م 406 ق). در شهر بغداد و در خانواده ای شریف و اصیل و از نسل امامان معصوم علیهم السلام به دنیا آمد. نسب او از پدر به ابراهیم مجاب فرزند امام کاظم علیه السلام و از طرف مادر به امام سجاد علیه السلام می رسد. پدرش، ابواحمد حسین، از شخصیت های برجسته و مورد توجه حکومت، بزرگ سادات، مسئول رسیدگی به شکایات مردم و امیر حج بود. مادرش فاطمه، دختر ابومحمد حسین بن احمد بن محمد کبیر، زنی دانشمند و باتقوا بود و شیخ مفید کتاب احکام النساء را به درخواست ایشان به نگارش درآورد.
شبی شیخ مفید، حضرت فاطمه علیها السلام را در خواب دید که دست امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را در حالی که دو کودک خردسال هستند، گرفته و نزد او آورده و می فرماید: ای شیخ! به این دو کودک من علم فقه بیاموز. شیخ مفید پس از بیدار شدن، از این خواب خود شگفت زده می شود. صبح همان روز مادر سیدرضی و سید مرتضی، این دو کودک را نزد او می آورد و می گوید: ای شیخ! به این دو کودک من علم فقه را بیاموز. شیخ مفید از این حادثه منقلب و گریان گشت و خواب خود را برای آنان تعریف کرد و مسئولیت تربیت و تعلیم این دو سید بزرگوار را عهده دار گردید.
سیدرضی شخصیتی اندیشمند و دارای قدرت هوش و درکی بالا بود. او مدرسه ای در شهر بغداد تأسیس کرد و به تربیت شاگردانی در علوم اسلامی پرداخت و کتابخانه بزرگی نیز برای استفاده شاگردان خود در آن مدرسه برپا نمود.[۱]
اساتید:
شیخ مفید، ابوبکر محمد بن موسی خوارزمی، ابوالحسن علی بن عیسی ربعی، ابوالفتح عثمان بن جنی موصلی، ابوسعید حسن بن عبدالله سیرافی.
آثار:
نهج البلاغه، خصائص ائمه، تلخیص البیان عن مجاز القرآن، المجازات النبویه، حقائق التأویل فی متشابه التنزیل.
انگیزه تالیف
سیدرضی علاوه بر تبحر در رشته های مختلف علوم اسلامی، یکی از بزرگترین ادبا و شعرای زمان خویش قلمداد می شد. سیدرضی در مقدمه نهج البلاغه انگیزه خود را در جمع آوری این کتاب شریف چنین بیان می دارد:
«من در سنین جوانی شروع به تألیف کتابی در خصائص ائمه اطهار علیهم السلام نمودم تا اخبار و کلمات آن بزرگواران را به صورت گلچین شده جمع آوری نمایم. زمانی که خصائص مربوط به امیرالمؤمنین علیه السلام را به اتمام رساندم، مشکلاتی پیش آمد که نتوانستم کتاب را کامل نمایم. در پایان فصول این کتاب، فصلی در کلمات قصار آن حضرت آمده بود؛ لکن خطبه ها و نامه های مفصل ایشان را ذکر نکرده بودم. چون عده ای از دوستان این فصل از کتاب را دیدند، برایشان جالب بود؛ لذا از من درخواست کردند تا کتابی مستقل درباره کلمات گرانبهای امیرالمؤمنین علیه السلام در موضوعات گوناگون تألیف نمایم. من هم که دیدم چنین گردآوری تاکنون انجام نشده، دست به تألیف این کتاب عظیم زدم... و نام آن را نهج البلاغه گذاشتم».
ذکر این نکته لازم است که سیدرضی از بین منابع فراوانی که در اختیار داشته، قسمت هایی را گلچین کرده است.
بخش های اصلی نهج البلاغه
نهج البلاغه در سه بخش اصلی به شرح زیر تنظیم شده است:
- خطبه ها که شامل 239 خطبه است و از نظر زمانی به سه بخش تقسیم می شود:
- قبل از حکومت، مانند خطبه های 5 ـ 67 ـ 139 و...؛
- در هنگام خلافت، مانند خطبه های 3 ـ 12 ـ 15 ـ 16 و...؛
- بعد از خلافت، مانند خطبه های 20 ـ 21 ـ 27 ـ 105 ـ 47 ـ 108 و...
- نامه ها که شامل 79 نامه است و تقریباً تمام آن ها در زمان خلافت آن حضرت نوشته شده اند.
- کلمات قصار یا قصار الحکم که شامل 480 کلمه است و از حیث موضوعات بسیار متنوع [۱]
مباحث و مسائل کلی نهج البلاغه
مباحث نهج البلاغه که هر کدام شایسته بحث و مقایسه است، به قرار ذیل است:
- الهیات و ماوراء الطبیعه
- سلوک و عبادت
- حکومت و عدالت
- اهل بیت و خلافت
- موعظه و حکمت
- دنیا و دنیاپرستی
- حماسه و شجاعت
- ملاحم و مغیبات
- دعا و مناجات
- شکایت و انتقاد از مردم زمان
- اصول اجتماعی
- اسلام و قرآن
- اخلاق و تهذیب نفس
- شخصیت ها
و یک سلسله مباحث دیگر.[۲]
سخنان دانشمندان درباره نهج البلاغه و شخصیت بى مانند گوینده آن
سید رضی:
سیدرضی در مقدمه نهج البلاغه می نویسد: «امیرالمؤمنین علیه السلام در موضوعات و ابواب مختلف کلماتی دارد و هرگاه انسان در یک موضوع کلمات آن حضرت را مطالعه می کند، شک نمی کند که این سخنان از کسی است که تمام عمر خویش را در همان رشته سپری کرده است؛ وقتی در باب زهد داد سخن می دهد، گویی هیچ بهره ای جز زهد و عبادت ندارد و گویی تمام عمر خویش را در گوشه خانه ای یا در پای کوهی گذرانده که هیچ کس را جز خود ملاقات نکرده است».
شهید مرتضی مطهری:
این مجموعه نفیس و زیبا به نام «نهج البلاغه» که اکنون در دست ما است و روزگار از کهنه کردن آن ناتوان است و گذشت زمان و ظهور افکار و اندیشه های نوتر و روشن تر مرتبا بر ارزش آن افزوده است، منتخبی از «خطابه ها» و «دعاها» و «وصایا» و «نامه ها» و «جمله های کوتاه» مولای متقیان امام علی علیه السلام است که بوسیله سید شریف بزرگوار «رضی» رضوان الله علیه در حدود هزار سال پیش گردآوری شده است.
آن چه تردید ناپذیر است اینست که علی علیه السلام چون مرد سخن بوده است، خطابه های فراوان انشاء کرده، و همچنین به تناسب های مختلف جمله های حکیمانه کوتاه فراوان از او شنیده شده است، همچنان که نامه های فراوان مخصوصا در زمان خلافت نوشته است، و مردم مسلمان علاقه و عنایت خاصی به حفظ و ضبط آن ها داشته اند.
«مسعودی» که تقریبا صد سال پیش از سید رضی می زیسته است (اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری) در جلد دوم مروج الذهب تحت عنوان «فی ذکر لمع من کلامه و اخباره و زهده» می گوید: آن چه مردم از خطابه های علی در مقامات مختلف حفظ کرده اند. بالغ بر چهارصد و هشتاد و اندی می شود، علی علیه السلام آن خطابه ها را بالبدیهه و بدون یادداشت و پیشنویس انشاء می کرد، و مردم هم الفاظ آن را می گرفتند و هم عملا از آن بهره مند می شدند.
گواهی دانشمند خبیر و متتبعی مانند مسعودی می رساند که خطابه های علی چقدر فراوان بوده است، در نهج البلاغه تنها 239 قسمت به نام خطبه نقل شده است، در صورتی که مسعودی چهارصد و هشتاد و اندی آمار می دهد و به علاوه اهتمام و شیفتگی طبقات مختلف را بر حفظ و ضبط سخنان مولی می رساند.[۳]
مرحوم علی دوانی:
نویسنده معروف و مورخ متفکر مسیحى «جرجى زیدان» در کتاب مشهور و ذیقیمت خود «تاریخ تمدن اسلام» سخن پرارزشى دارد که بسیار مناسب است در این جا بیاوریم. وى مى نویسد: ما که على بن ابى طالب و معاویه بن ابى سفیان را ندیده ایم چگونه مى توانیم آن ها را از هم تفکیک کنیم و پى به میزان ارزش وجود آن ها ببریم؟ سپس مى گوید ما از روى سخنان و نامه و کلماتى که از على و معاویه مانده است پس از چهارده قرن به خوبى مى توانیم درباره آن ها قضاوت کنیم.
معاویه در نامه هائى که به عمال و حکام خود نوشته بیشتر هدفش اینست که خوب بر مردم مسلط شوند و زر و سیم بدست آورند سهمى را خود بردارند، و بقیه را براى او بفرستند، زیرا او از زر و سیم معجزات زیادى دیده است! ولى على بن ابى طالب در تمام نامه هاى خود به فرمانداران و استانداران خود قبل از هر چیز اکیدا سفارش مى کند که پرهیزکار باشند، و از خدا بترسند، نماز را مرتب و در اوقات خود بخوانند، و روزه بدارند، امر به معروف و نهی از منکر کنند و نسبت به زیردستان رحم و مروت داشته باشند و از فقیران و یتیمان و قرض داران و حاجتمندان غفلت نورزند... و بدانند که در هر حال خداوند ناظر اعمال آنان مى باشد و پایان این زندگى گذاشتن و گذشتن از این دنیاست...
على علیه السلام جز این نبوده و امروز پس از صدها قرن هنوز چنان که بوده است در خلال سخنان شورانگیز و دلفریبش کاملا مجسم است و همچون آفتاب نیمروز مى درخشد.
به نظر ما اگر مسلمانان امروز دسترسى به آن همه آیات قرآنى که در شان على علیه السلام نازل شده نداشته باشند، و چنان چه کلیه روایات و احادیث که از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه ى معصومین علیهم السلام راجع به وجود اقدس على علیه السلام رسیده است، از میان رفته، و تنها نهج البلاغه براى مسلمانان باقى مانده بود، کافى بود که ما از روى همین خطبه ها، سخنان، نامه ها و کلمات قصار على علیه السلام که صفحات نهج البلاغه را همچون تابلو نقاشى رنگین و پرنقش و نگار کرده است، به خوبى امیرالمومنین على بن ابى طالب علیه السلام را آن طور که در عصر خود می زیسته و میان مردم جلوه کرده است ببینیم و بشناسیم!
با این که شما در این کتاب مى خوانید بالغ بر 59 کتاب توسط دانشمندان بزرگ شیعه و سنى درباره نهج البلاغه نوشته شده و شرح و بسط به تجزیه و تحلیل سخنان پیشواى سخن سرایان جهان مولاى متقیان پرداخته اند، و با این که طبق کتاب گرانقدر «مصادر نهج البلاغه» تا عصر حاضر تعداد شرح ها و ترجمه هاى نهج البلاغه 110 بالغ مى گردد، و با این که به زبان هاى فرانسوى و انگلیسى وارد و غیره هم ترجمه شده و قسمت هائى از آن به سایر زبان ها هم راه یافته است مع الوصف هنوز حق «نهج البلاغه» ادا نشده است، و مردم جهان حتى مسلمانان و بلکه بالاتر بگویم شیعیان و دوستان مولى درست نتوانسته اند پى به مقام شامخ سخنان على علیه السلام ببرند، و از این گنجینه علوم الهى و قوانین زنده که براى اداره دنیائى پى ریزى شده است بهره ببرند!
نهج البلاغه باید در بخش هائى گوناگون توسط گروهى از دانشمندان متخصص در رشته هاى علمى، از فقیه و اصولى، فیلسوف الهى، پزشک، روانشناس و روانکاو، ادیب و نویسنده، سیاستمدار قانون دان، خطیب و گوینده توانا، با دقت مورد بحث و بررسى قرار گیرد، و در چندین جلد بزرگ به صورت دائرة المعارف بشرى درآید، چه به یقین آن چه در آن کتاب ها با استفاده از منبع سرشار و بسیار غنى نهج البلاغه منتشر مى شود، عالی ترین دستورالعمل زندگى و برگزیده ترین سخنان حکیمانه و جامعترین برنامه ایست که توسط یک بشر آسمانى به جامعه انسانى ارائه شده است.[۴]
علامه حسن زاده:
کلمات امیرالمومنین علی علیه السلام نه فقط از حیث بلاغت نهج البلاغه است، بلکه در جمیع شئون و امور حیات انسانی نهجی قویم و طریقی مستقیم است. سیدرضی؛ چون خود در نظم و نثر ادبی مانند دیگر فنون علمی، قلمی توانا و ذوقی سرشار داشت شیدای سبک شیوای کلام امیر کلام و دلباخته آن شده، از دیدگاه فن ادبی خود آن را نهج البلاغه نامید. هر کسی از ظن خود شد یار من.
نهج البلاغه کتابی است که اگر در آن به ترتیب حروف تهجی از الف تا یا در هر یک از معارف حقه الهیه بحث و فحص گردد اصول وامهاتی را حائز است که هر اصلی خود شجره طیبه فروع و اثمار بسیار است که (اصل ها ثابت و فرع ها فی السماء توتی اکلها کل حین باذن ربها).[۵]
شروح و تعلیقات نهج البلاغه
شرح ابن میثم بحرانی (م 679 ق)، شرح ابن ابی الحدید معتزلی، شرح محمد عبده، شرح علامه محمدتقی جعفری، منهاج البداعه، از قطب الدین راوندی، شرح فخررازی مفسر بزرگ اهل سنت، شرح موضوعی علامه شوشتری، نهج الصباغه در 14 جلد.
چندین مستدرک نیز بر این کتاب شریف تا به حال نوشته شده که عبارت اند از: مستدرک نهج البلاغه، از هادی کاشف الغطاء؛ نهج السعاده در هشت جلد، از محمدباقر محمودی؛ ملحق نهج البلاغه، از احمد بن یحیی و...
وضعیت نشر
این کتاب بارها در ایران و لبنان منتشر شده است. مرحوم حاج شیخ محمد علی انصاری آن را به نثر ترجمه و شرح نموده و تمام آن را هم به نظم درآورده و در 10 جلد به چاپ رسیده و نیز به همت انتشارات دارالهجره قم، به قطع وزیری منتشر شده است.[۶]
پانویس
- ↑ ۱٫۰۱٫۱ کتابشناسی تفصیلی مذاهب اسلامی، محمدرضا ضمیری
- ↑ سیری در نهج البلاغه ، مرتضی مطهری، ص 47.
- ↑ سیری در نهج البلاغه ، مرتضی مطهری، ص 21.
- ↑ در پیرامون نهج البلاغه، هبه الدین شهرستانی، چاپ چهارم، ص 10 (مقدمه آقای علی دوانی).
- ↑ انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، حسن حسن زاده آملی، مقدمه ص 13.
- ↑ کتابشناسی تفصیلی مذاهب اسلامی، محمدرضا ضمیری
کتاب ها