اقتصاد خانواده و افزایش جمعیت
یکی از توصیه هایی که در سال های اخیر مورد تاکید رهبر معظم انقلاب بوده
است لزوم افزایش جمعیت بوده است که می توان آن را نوعی تغییر فاز در مسیر
حرکت سیاست جمعیتی کشورمان دانست ؛ چرا که از حدود دو دهه قبل ، سیاستی در
کشور به مرحله اجرا گذاشته شد که تحت عنوان «سیاست کنترل جمعیت» مشهور شده و
در نقطه مقابل سیاست اخیر قرار داشت . از طرفی اجرای سیاست افزایش جمعیت
در کشور با سوالات فراوانی مواجه است که از جمله آنها علل اجرای سیاست
کنترل جمعیت در گذشته ، الزامات افزایش جمعیت در دوره جدید و رابطه اجرای
این سیاست با اوضاع اقتصادی خانوارها می باشد . بر این اساس این مقاله در
صدد است تا به صورت اجمالی به بخشی از این سوالات و دغدغه ها پاسخ دهد .
اما پیش از پرداختن به این موضوعات به نظر می رسد بهتر باشد ابتدا بخش
هایی از توصیه های مقام معظم رهبری در باره لزوم افزایش جمعیت را مرور
نماییم :
«جمعیت جوان و بانشاط و تحصیلکرده و باسواد کشور، امروز یکى از عاملهاى
مهم پیشرفت کشور است. در همین آمارهائى که داده میشود، نقش جوانهاى
تحصیلکرده و آگاه و پرنشاط و پرنیرو را مىبینید. ما باید در سیاست تحدید
نسل تجدیدنظر کنیم. سیاست تحدید نسل در یک برههاى از زمان درست بود؛ یک
اهدافى هم برایش معین کردند. آنطورى که افراد متخصص و عالم و کارشناسان
علمىِ این قسمت تحقیق و بررسى کردند و گزارش دادند، ما در سال ۷۱ به همان
مقاصدى که از تحدید نسل وجود داشت، رسیدیم. از سال ۷۱ به این طرف، باید
سیاست را تغییر میدادیم؛ خطا کردیم، تغییر ندادیم. امروز باید این خطا را
جبران کنیم. کشور باید نگذارد که غلبهى نسل جوان و نماى زیباى جوانى در
کشور از بین برود؛ و از بین خواهد رفت اگر به همین ترتیب پیش برویم؛ آنطورى
که کارشناسها بررسى علمى و دقیق کردند… تا چند سال دیگر نسل جوان ما کم
خواهد شد - که امروز قاعدهى جمعیتى ما جوان است - و بتدریج دچار پیرى
خواهیم شد؛ بعد از گذشت چند سال، جمعیت کشور هم کاهش پیدا خواهد کرد؛ چون
پیرى جمعیت با کاهش زاد و ولد همراه است. یک زمانى را مشخص کردند و به من
نشان دادند، که در آن زمان، ما از جمعیت فعلىمان کمتر جمعیت خواهیم داشت.
اینها چیزهاى خطرناکى است؛ اینها را بایستى مسئولین کشور بجد نگاه کنند و
دنبال کنند.[1]»
«آنچه مهم است این است که کشور ما با ظرفیّت طبیعى و با ویژگى جغرافیاى
سیاسى خود احتیاج دارد به یک جمعیّت بیشتر؛ علاوه بر این -همانطور که
قبلاً هم گفتهایم- مسئلهى نماى جوان براى کشور یک مسئلهى اساسى و مهم و
تعیینکننده است. آنطورى که اهل علم و اهل تحقیق بررسى کردهاند و جوانب
قضیّه را ملاحظه کردهاند و آمارها را مورد مداقّه قرار دادهاند، ما اگر
چنانچه با این شیوهاى که امروز داریم حرکت میکنیم پیش برویم، در آیندهى
نهچندان دور، یک کشور پیرى خواهیم بود که علاج این بیمارى پیرى هم درحقیقت
در دسترس نیست؛ حالا نه [اینکه] در دسترس ما نیست، [بلکه] در دسترس هیچ
کس نیست؛ یعنى امروز کشورهایى که در دنیا دچار پیرى شدهاند و قدرت «زاد و
ولد» خودشان را از دست دادهاند، به دشوارى میشود گفت که راه علاجى براى
حلّ این مشکل دارند. ما هم طبعاً با همین مشکل مواجه خواهیم شد؛ و نباید
بگذاریم به اینجا برسد. البتّه مبانى اسلامى و تفکّر اسلامى در زمینهى
جمعیّت و افزایش جمعیّت و با توجّه به وضع جغرافیاى سیاسى منطقه و کشور
جمهورى اسلامى یک چیزهاى روشن و واضحى است.[2]»
حال با توجه به آنچه در فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی مطرح شده است لازم است چند مساله را مورد توجه قرار دهیم :
1 – همانگونه که می دانیم جمعیت و نیروی انسانی یکی از اصلی ترین ارکان
شکل گیری هر جامعه ای است و اساسا بدون وجود و حضور نیروی انسانی صحبت از
تشکیل اجتماع ، عبث و بیهوده است . از طرفی تداوم اجتماع و پیشرفت آن ، در
کنار عوامل دیگر ، نیازمند نیروهای انسانی فعالی است که هم به روند رشد ،
پیشرفت و تعالی جامعه کمک نمایند و هم اینکه با نوزایی جمعیت جامعه به
تداوم اجتماع کمک نمایند . بنابر این افزایش جمعیت در هر جامعه ای یک روند
طبیعی برای حرکت رو به رشد هر جامعه ای است که کنترل آن جز در موارد خاص ،
خلاف طبیعت و فطرت جامعه انسانی می باشد . بنابر این در تعارض میان اصالت
کنترل یا افزایش جمعیت ، قطعا افزایش جمعیت یک اصل بوده و برای کنترل جمعیت
بایستی دلیل قانع کننده ای وجود داشته باشد .
2 – در کشور ما ، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، با توجه به شرایط خاص
به وجود آمده پس از انقلاب از جمله شرایط جنگی - که به واسطه آسیبی که در
آن به نیروی انسانی می رسد، اقتضای افزایش جمعیت دارد- ، شرایط فرهنگی جدید
که باعث آسان شدن ازدواج ها و به طور کلی زندگی شده و خود به خود موجب
افزایش میل به فرزند آوری شد و ... سیاست هایی در جهت افزایش جمعیت در کشور
در نظر گرفته شد و تشویق به فرزند آوری به یک سیاست عمومی تبدیل شد .
نتیجه چنین سیاستی این شد که با پایان یافتن جنگ ، جمعیت کشور ناگهان از
حدود سی و پنج میلیون سال 57 به حدود 55 میلیون در مقطع پایان جنگ رسید .
از طرفی در همان مقطع به دلیل خرابی های ناشی از جنگ که نیازمند صرف هزینه
های کلان برای بازسازی بود و نیز ویرانه های ناشی از حاکمیت نظام 2500 ساله
شاهنشاهی که خود فراتر از جنگ تحمیلی ، نیازمند صرف هزینه های هنگفتی بود و
ضرورت های توسعه همه جانبه کشور که باز هم مستلزم سرمایه گذاری های کلان
به ویژه در زمینه زیر ساخت ها بود در کنار جمعیت تازه متولد یافته دهه 60
که علیرغم جمعیت بالایشان صرفا جمعیتی مصرف کننده بودند ، همه و همه در
کنار هم نظام را مجبور کرد تا به منظور سامان دادن اوضاع و استفاده بهینه
از منابع و امکانات ، سیاستی تحت عنوان «کنترل جمعیت» در پیش بگیرد و به
این ترتیب شاهد نوعی توازن میان افزایش جمعیت با رشد و پیشرفت کشور شدیم به
طوری که این افزایش دیگر مانعی برای رشد کشور به حساب نمی آمد .
اما با گذشت چند سال از این سیاست ، شرایط به گونه دیگری رقم خورد و
ورق برگشت به طوری که شرایط به گونه ای شد که از جمعیت جوان کشور به شدت
کاسته شد و بر جمعیت کهنسال کشور افزوده شد .از طرفی ادامه این روند به
صورت طبیعی باعث خواهد شد تا در آینده ای نه چندان دور راس هرم جمعیتی کشور
از حالت توازن خارج شده و جمعیت پیر افزایش یافته و در مقابل قاعده هرم که
شامل جمعیت جوان کشور می باشد دارای کاهش فوق العاده ای گردد که در
مناسبات جمعیت شناسی ، چنین روندی یک زنگ خطر محسوب می شود . چرا که معنای
چنین روندی این است که جمعیت جوان کشور که نیروی فعال و تولید کننده جامعه
هستند به شدت کاهش یافته و جمعیت پیر کشور که عمدتا نیروی مصرف کننده هستند
و یا حتی اگر اندک توان تولیدی داشته باشند بازدهی نیروی جوان را قطعا
ندارند ، افزایش می یابد و در نتیجه منابع و امکانات کشور به جای تولید ،
توسعه و پیشرفت صرفا در راه مصرف هزینه های جاری کشور هدایت می شود بدون
اینکه چنین مصرفی به باز تولید منجر گردد و همین مساله اصلی ترین دغدغه
رهبر معظم انقلاب از طرح لزوم افزایش جمعیت می باشد .
از طرفی خطرات ناشی از کاهش جمعیت به گونه ای است که لازم است پیش از
آسیب دیدن ، نسبت به آن واکنش مطلوب و مناسب صورت گیرد چرا که ترمیم مضرات
ناشی از آن مستلزم گذشت زمان طولانی است و به همین دلیل با توجه به اینکه
این خطر در حال حاضر وجود دارد که در آینده ای نه چندان دور چهره جمعیت
کشور نشاط و شادابی خود را از دست داده و اکثر جمعیت کشور را پیران تشکیل
دهند و جمعیت جوان افت فراوانی پیدا کند ، لازم است از هم اکنون نسبت به
ترمیم ضایعه پیش رو اقدامات مقتضی صورت گیرد و حتی به نظر می رسد که اکنون
نیز برای این منظور کمی دیر باشد .
3 – یکی از اصلی ترین مسئولیت هایی که مقام معظم رهبری به عنوان رهبر
انقلاب اسلامی در کشور بر عهده دارند عبارت است از راهبری حرکت کلی کشور به
سمت تعالی و رشد همه جانبه و بر این اساس ویژگی نگاهی که معظم له در تحلیل
اوضاع وشرایط دارند عبارت است از کلان نگری .
از طرفی در صورتی که با نگاه اقتصادی به موضوع افزایش جمعیت توجه کنیم
با توجه به آنچه در بالا گذشت ، سیاست افزایش جمعیت در نگاه کلان ، قطعا یک
سیاست اقتصادی و مطلوب است چرا که همانگونه که گذشت در صورت تغییر نیافتن
روند فعلی ، جمعیت کشور به سرعت به سمت پیر شدن حرکت خواهد کرد که نتیجه آن
افزایش مصرف در مقابل کاهش شدید تولید خواهد بود و به همین دلیل می توان
گفت سیاست افزایش جمعیت از نظر اقتصاد عمومی و کلان جامعه یک سیاست پرسود و
بهینه است .
در این میان مشکلی که مطرح می شود تاثیر این سیاست در اقتصاد خرد یا
اقتصاد افراد خانواده هاست ، چرا که اینچنین به نظر می رسد که اجرای این
سیاست باتوجه به اوضاع اقتصادی نامطلوب خانوارها ، قابل تحقق نمی باشد .
این در حالی است که اولا سیاست خرد همواره تابع سیاست کلان جامعه است و
زمانی که اوضاع اقتصادی کلان جامعه به سمت مطلوب شدن حرکت نماید طبیعتا
اقتصاد خانوارها نیز به سمت بهینه شدن پیش خواهد رفت و حداقل این است که
بگوییم با توجه به اینکه ادامه روند فعلی منجر به بحران اقتصادی خواهد شد ،
اقتصاد خانوارها نیز با توجه به این موضوع قطعا از آنچه که هست (خواه در
حال حاضر خوب باشد و یا بد) بدتر خواهد شد و در نتیجه برای جلوگیری از
بحرانی شدن اقتصاد خانوارها هم بهترین راه در پیش گرفتن سیاست افزایش جمعیت
است .
ثانیا مسائل اقتصادی را نباید مانعی بر سر راه فرزند آوری بیشتر تلقی
نماییم ، چرا که در گذشته نیز اوضاع اقتصادی مردم بسیار بدتر از امروز بود
ولی با این حال ، جمعیت خانوارها در همان زمان در سطح بالایی بود و با توجه
به اینکه امروزه عموم مردم از اوضاع اقتصادی بسیار مطلوبتری نسبت به گذشته
برخوردارند ، با توجه به ملاک مذکور قاعدتا باید فرزند آوری ، نسبت به
گذشته بیش تر شود .لذا به نظر رهبر معظم انقلاب ، بیش از آنکه اقتصاد مانعی
بر سر راه فرزند آوری تلقی شود ، این فرهنگ است که به یک مانع تبدیل شده
است به گونه ای که حتی اوضاع و احوال اقتصادی نیز متاثر از فرهنگ ، به
عنوان یک مانع در این زمینه مطرح می شود . به عبارت دیگر دنباله روی از
فرهنگ غربی ، باعث انحراف یافتن از سبک زندگی اسلامی شده و همین مساله باعث
شده است تا اقتصاد خانوارها بر اساس فرهنگ مصرف گرایی شکل گیرد که باعث
هدر رفت بسیاری از سرمایه های موجود شده و با وجود ورودی منابع اقتصادی
فراوان به زندگی ، همواره نوعی رکود اقتصادی در زندگی ها احساس می شود که
همین مطلب باعث می شود تا فرزند آوری به عنوان مانعی بر سر راه تامین خواست
های روز افزون مصرف گرایانه تلقی شده و رغبتی به این کار نشان داده نشود .
مقام معظم رهبری در این زمینه معتقدند : «یک نگاه مقلّدانهاى به زندگى
غربى یا به زندگى اروپایى وجود داشته که به اینجاها منتهى شده و میراث آن
به ماها رسیده؛ ما هم در یک برههاى از زمان غفلت کردیم، کارى که باید
انجام بدهیم انجام ندادیم. درحالىکه امروز در [بعضى از] همین کشورهاى غربى
از کاهش بارورى دارند زیان مىبینند و پشیمانند[3]».
در واقع از این منظر مشکل اقتصادی واقعی مانع فرزند آوری نیست بلکه سبک
زندگی که باعث دامن زده شدن به مشکل اقتصادی می شود باعث چنین امری می شود
و راهکار آن نیز تغییر در سبک زندگی اقتصادی می باشد ، به ویژه اینکه همین
سبک زندگی علاوه بر اقتصاد خرد خانوارها به نوبه خود در اقتصاد کلان نیز
تاثیرات خود را گذاشته و روند رشد کشور را متوقف خواهد کرد .
علاوه بر این موضوع ، می توان موارد دیگری را نیز اشاره کرد که طی آن
دنباله روی از فرهنگ غلط غربی باعث شده است تا فرزند آوری نوعی مانع در سر
راه رسیدن به خواست ها و آرزوهای شکل گرفته در اثر تبعیت از این فرهنگ تلقی
شود و در صورت تغییر در سبک زندگی و پیروی از الگوهای اسلامی زندگی ، همه
این مشکلات حل خواهد شد . به ویژه اینکه با تغییر در سبک زندگی علاوه بر
تغییر جهت یافتن هدف ، آرمان و شیوه های زندگی ، مشکلات اقتصادی نیز با
توجه به آموزه هایی همچون قناعت ، ساده زیستی ، ممنوعیت اسراف و ... حل
خواهد شد و بر این اساس حتی اگر مشکلات اقتصادی مانعی در سر راه فرزند آوری
تلقی شود با حل این مشکل ، این مانع نیز رفع خواهد گردید .
یکی از جلوه های تفاوت میان سبک زندگی اسلامی و غربی را که باعث می
شود تا باتبعیت از سبک زندگی غربی ، افزایش جمعیت ناموجه باشد ولی با تبعیت
از سبک زندگی اسلامی این افزایش موجه گردد ، میتوان در خلال فرمایشات مقام
معظم رهبری دریافت که به جهت حسن ختام ، آن را عینا نقل می کنیم :
«بلاشک یکى از چیزهایى که بارورى را محدود میکند، بالا رفتن سنّ ازدواج
است؛ خب، این یکى از کارهایى است که باید در کشور فکر بشود. چرا سنّ
ازدواج در کشور ما بالا رفته؟ مگر جوان هفده ساله، هجده ساله، نوزده ساله،
احتیاج ندارد به اطفاء نیاز جنسى و غریزهى جنسى؟ ما باید به این فکر کنیم.
خب، از آنطرف میگویند که اینها خانه ندارند، شغل ندارند، درآمد ندارند؛
ببینیم چگونه میشود کارى کرد که همهى اینها با هم جمع بشود. ما نباید
تصوّر بکنیم که حتماً بایستى یک نفرى یک خانهى مِلکى داشته باشد، یک شغل
درآمددارى داشته باشد، بعد ازدواج بکند؛ نه، اِنَ یَکونوا فُقَرآءَ
یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه؛ این قرآن است [که] با ما دارد اینجور حرف
میزند.»
مقصود این است که آنچه امروزه باعث بالا رفتن سن ازدواج و در نتیجه
کاهش جمعیت می شود نگاه غلطی است که به تبع سبک زندگی غربی به مقوله ازدواج
و مقدمات آن می شود یعنی لزوم داشتن خانه ، شغل ، در آمد بالا و امثال
اینها ، این در حالی است که در صورتی که با نگاهی قرآنی به این موضوع
نگریسته شود و اعتقاد به حقانیت وعده الهی وجود داشته باشد هیچ یک از این
مسائل به عنوان پیش شرط قطعی ازدواج تلقی نخواهد شد و با آسان شدن ازدواج
ها و نیز زندگی ها افزایش جمعیت نیز در مسیر عادی خویش قرار خواهد گرفت .
-------------------------------
[1] بیانات در دیدار کارگزاران نظام ، 3/5/1392
[2] بیانات در دیدار اعضاى همایش ملى «تغییرات جمعیتى و نقش آن در تحولات مختلف جامعه»
[3] همان
سیدروح الله لطیفی