اپلیکیشن آدینه اَرَد
برای android
اپلیکیشن khamenei.ir
برای android
اپلیکیشن khamenei.ir
برای iOS

آدینه | پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام جمعه اَرَد

پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام جمعه اَرَد
آدینه | پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام جمعه اَرَد

حجة الاسلام والمسلمین سیدرضا شاهچراغ :: امام جمعه بخش ارد
.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

پیام های کوتاه
آیه روز

حدیث منتخب
اوقات شرعی اَرَد
لوگوهای حمایتی
لینک دفتر مراجع تقلید و علماء عظام

مساوات - قسمت 2

| سه شنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۲، ۰۳:۴۷ ب.ظ
قسمت دوم:

طىّ مبحث حاضر، ادامه بحث پیرامون «مساوات»، که از شعارهاى اصلى حکومت‏هاى به اصطلاح «دموکراسى» است، ارائه مى‏گردد. در بحث گذشته، معناى «مساوات» در قرآن و «تفاوت‏هاى ذاتى و اکتسابى» مورد تحقیق قرار گرفت و اینک ادامه بحث:

* یکى از مبانى رکنى براى وضع قوانین در جوامع بشرى همین حکم است که انسانها:
الف: از نظر خلقت مساوى هستند.
ب: خلقت، طبیعت و فطرت آنها داراى خصوصیاتى ویژه است که باید در وضع قوانین مورد توجّه قرار گیرد (در «مبحث قانون» مفصّلاً بدین مطلب خواهیم پرداخت. ان‏شاءاللَّه)
البته قرآن فى ما بین انسانها تفاوتهایى قائل است که منشأ این تفاوتها بازهم از یکطرف به آفرینش آنها برمى‏گردد - مثل مرد و زن که از نظر خلقت داراى خصوصیات متفاوتى هستند - و از طرف دیگر به تقوى‏ و ایمانشان رجوع دارد. پیش از آنکه تفصیلاً وارد این مباحث بشویم باید موارد «الف» و «ب» را با روشنى بیشترى بیان کنیم:
تساوى انسانها از نظر خلقت منافى هرگونه امتیاز و فضیلتى است که بخواهد بر محمل نژاد، نسب، رنگ، پوست، زشتى و زیبایى و سایر مقیاسها و معیارهاى کاذب و شرک‏آمیزى که در جوامع بشرى وجود دارد، بار شود (همانطور که بیان خواهد شد). کرامت و فضیلت در عالم به قرب و بُعد حقیقى برمى‏گردد و قرب به خدا نیز صرفاً با ایمان و تقواست که حاصل مى‏شود.(اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللَّهِ اَتْقیکُمْ).

قرآن در آیه مبارکه 22 از سوره «ملک» مى‏فرماید:«اَفَمَنْ یمْشى مُکِبّاً عَلى‏ وَجْهِهِ اَهْدى‏ اَمَّنْ یمْشى سَوِیاً عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ؟» (آیا آن کسى که وارونه بر صورت خود راه مى‏رود هدایت یافته‏تر است یا آنکس که راست و درست بر صراط مستقیم مى‏رود؟) خلقت خاصّ انسان بگونه‏اى است که باید برد و پاى خویش راه برود و با صورت خویش با دیگران مواجهه پیدا کند. حال اگر انسان که داراى این خصوصیات است، وارونه عمل کند و بر صورت خود راه برود، عملى برخلاف فطرت خویش انجام داده و از «صراط مستقیم» خارج گشته است. لفظ «سَویاً» را قرآن مجید در برابر «مُکِبّاً» که به معناى «وارونه» است استعمال کرده است. در آیات دیگرى نیز کلمه «تسویه» به همین معنا بکار رفته است، از جمله: «فَاِذا سَوَّیتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحى فَقعوا لَهُ ساجِدینَ» «چون او را تسویه کردم و از روح خویش در او نفخ نمودم پس برایش به سجده بیافتید.» (خطاب حضرت ربّ العالمین به ملائکه است در آغاز خلقت آدم).

«تسویه» به چه معناست؟ از بیانِ قرآنى اینگونه استنباط مى‏شود که خلقت انسان تنها بعد از «تسویه» که قابلیت پذیرش «روح‏الهى» را پیدا مى‏کند و بدین ترتیب «تسویه» را باید به معناى ایجاد تعادل و توازن لازم فى ما بین اعضاء بدن انسان گرفت، بگونه‏اى که روح بتواند با احاطه و عدالت کامل بر بردن انسان تعلّق پیدا کند. چنانکه در سوره مبارکه «انفطار» آیه 7 و 8 مى‏فرماید:«اَلَّذى خَلَقَکَ فَسَوّیکَ فَعَدَلَکَ فى اَىِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَکَّبَکَ» [آن خدائیکه تو را از عدم به وجود آورد و بصورتى تمام و کامل بیاراست و با اعتدال (اندام و تناسب قوا) برگزید و حال آنکه به هر صورتى که مى‏خواست (جز این صورت زیبا هم) مى‏توانست خلق کند].

عدل و مساوات در اینجا نیز به معناى قرار دادن هر یک از اعضاء به جاى خویش و برقرار کردن تسویه و تعادل فى‏مابین آنهاست تا بصورت یک ترکیب واحد درآید. بدین ترتیب «یمْشى سَویاً عَلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ» به معناى انسان هدایت یافته‏اى است که درست منطبق بر خصوصیاتى که خداوند او را بر آن «تسویه» فرموده است عمل مى‏کند و از حقیقت آفرینش خویش عدول نمى‏نماید. راهى را که این انسان «مَهدى» طى مى‏کند «صراط مستقیم» خوانده و گاهى نیز از این صراط مستقیم با تعبیرات «سواء السّبیل»، «سواء الصّراط» و «صراط السّوى» یاد فرموده است. با تأمّل در آیات قرآن و تفاسیر درمى‏یابیم که این هر سه تعبیر به معناى راه میانه‏اى است، دور از افراط و منطبق بر حقّ و هدایت. و لفظ «سواء» یا «سوىّ» آورده است براى بیان این معنا که صراط مستقیم از افراط و تفریط به یک میزان فاصله دارد. فى المثل در آیه مبارکه 22 از سوره «ص» که خطاب به حضرت داوود(ع) بیان شده است: «فَاحْکُمْ بَینَنا بِالْحقِّ وَلا تُشْطِطْ وَ اَهدِنا اِلى سَواءِ الصِّراطِ» (بین ما بحقّ قضاوت و حکم کن و از تشتّت بپرهیز و ما را به صراط میانه راهبرشو).

بنابراین «تسویه» انسان - از نظر تعادل و توازن بین اعضاء و جوارح و ترکیب روح و بدن - بگونه‏اى انجام شده است که انسان بتواند در بهترین صورت و ترکیب ممکن، کوتاه‏ترین راه را براى دستیابى به علّت غایى وجود خویش طى کند: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْاِنسانَ فى اَحْسَنِ تَقْویمٍ» (تین / 4).

* منشأ امتیازات و فضایل اکتسابى
گذشته از تفاوتهاى ذاتى که به اصل خلقت اوّلیه موجودات رجوع دارد (و در آینده بیشتر توضیح داده خواهد شد، ان‏شاءاللَّه) تفاوتهاى دیگرى نیز فى مابین انسانها وجود دارد که آنان را «تفاوتهاى اکتسابى» خواندیم. مبناى تفاوتهاى اکتسابى، اختیار بشر است و اینکه پروردگار متعال (جلّ جلاله) اینچنین تقدیر فرموده است که انسانها اختیارا با سعى و تلاش خود در جهت دستیابى به غایات وجودى خویش حرکت کنند. در آیه مبارکه 39 و 40 از سوره «نجم» صراحتاً «سعى» انسان مبناى حقوق اکتسابى او معرّفى مى‏شود: «لَیسَ لِلْاِنْسانِ اِلاّ ما سَعى‏ وَ اَنَّ سَعْیهُ سَوْفَ یرى‏» [براى آدمى جز آنچه به سعى و عمل خود انجام داده (ثواب و جزایى) نخواهد بود، و البته انسان پاداش سعى و عمل خود را بزودى خواهد دید].

البّته از آنجا که در تمّدن امروزى بشر، مادّه گرایى، و به تبع آن «اقتصاد»، بر همه وجوه دیگر حیات بشرى غلبه یافته است، غالباً «حقّ» و «حقوق» را به معناى مادّى آن اعتبار مى‏کنند و از حقوق اخروى بشر غفلت دارند. امّا واقعیت این است که آیه مبارکه اصالتاً به «حقوق اخروىِ انسان» اشاره دارد و البّته از آن مى‏توان در اثبات «سعى» به عنوان مبنایى براى «حقوق مادّى» نیز استفاده کرد.

«حقوق اخروى» صرفاً اکتسابى است و بخش عظیمى از آیات قرآن معظّم در مقام بیان همین معنا هستند. مبناى حقوق انسان در عالم آخرت «سعى»، «کسب» و «عمل» اوست و هیچ حقى جز از این طریق به انسان تعلّق نمى‏گیرد: «اِنَّ السَّاعَةَ اتِیةٌ اَکادُ اُخْفیها لِتُجْزى کُلُّ نَفْسٍ بِما تَسْعى» (طه / 15) (قیامت حتماً فرا خواهید رسید و ما ساعت آنرا مخفى مى‏داریم تا هرکس تنها به پاداش سعى خویش برسد).و یا: «کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهینَةٌ» (مدّثر / 38) (هرکس رهین آن چیزى است که کسب کرده است)و یا: «وَ تُوَفّى‏ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَ هُمْ لا یظْلَموُنَ» (نحل / 111) (هرکس پاداش عمل خویش را دریافت مى‏دارد و هیچ ظلمى واقع نخواهد شد). یعنى عدالت مطلق حضرت ربّ العالمین اینچنین اقتضا دارد که پاداش و جزاى هرکس متناسب با سعى و عمل او باشد، چرا که انسان مختار آفریده شده است و لازمه اختیار او اینست که هیچ چیز جز آنچه اختیاراً کسب کرده بدو تعلّق پیدا نکند. و اگر در آیات کریمه و روایات وارده از معصومین (ع)، «تقوا» مقیاس کرامت اخروى بشر معرفى شده از همین است که تقوا مبناى «عمل صالح» است (اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْداللَّهِ اَتْقیکُمْ) و بدین ترتیب اسلام هر نوع برترى و فضیلتى را جز بر معیارهاى حقیقى رد مى‏کند.

فرموده حضرت خاتم الانبیاء(ص) که «لَیسَ لِاَحدٍ عَلى‏ اَحَدٍ فَضْلٌ اِلاَّ بِدینٍ اَوْ عَمَلٍ صالِح» (هیچکس را بر دیگرى برترى نیست مگر به‏دین و عمل صالح) و فرمایشات دیگرى که از ایشان و حضراتِ ائمه اطهار علیهم‏السّلام نقل شده است، همواره داراى دو جزء است که جزء اوّلِ کلام در مقام بیان «مساوات» است و به نفى امتیازات شرک‏آمیز و جاهلى مى‏پردازد و جزء دوّم همیشه در مقام اثبات معیارهاى حقیقىِ امتیازات و تفاوت‏هاست. از یک سو، معیارهاى جاهلى «شرافت» که اصل و نسب و خون و نژاد و رنگ پوست و... باشد نفى مى‏گردد، و از سوى دیگر معیارهاى تازه‏اى براى شرافت طرح مى‏شود. فرمایش حضرت پیامبر است که: «اَشْرافُ اُمَّتى حَملَةُ الْقُرآنِ وَاَصْحابُ اللَّیلِ» (اشراف امّت من حاملین قرآن و شب زنده‏داران هستند) و با این سخن معیارهاى دیگرى را که در جاهلیت براى اشرافیت موجود بوده است نفى کرده‏اند.

آیات کریمه قرآن نیز بیانگر این حقیقتند که هرچند انسانها براى دستیابى به امتیازات حقیقى از شرایطى مساوى برخوردارند، امّا سعى و عملشان استحقاقهاى متفاوتى به آنان مى‏بخشد و متناسب با این استحقاقهاى متفاوت، اخروى و دنیایى متفاوتى به آنها تعلّق مى‏گیرد:«اَوَ مَنْ کانَ مَیتاً فَاَحْییناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یمْشى بِهِ فِى النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِى الظُّلُماتِ لَیسَ بِخارِجٍ مِنها؟ کَذلِکَ زُینَ لِلْکافِرینَ ما کانُوا یعْمَلُونَ» (انعام / 122) [آیا کسى که مرده بود، پس ما او را حیات بخشیدیم و براى او نورى قرار دادیم که بدان نور در میان مردم مشى کند همچون کسى است که گرفتار ظلمات شده و از آن راهى به خارج نداشته باشد؟ اینچنین اعمال کافرین بر خودشان جلوه‏گر شده است (و در غفلت فرو رفته‏اند). ]ظاهرگرایان مى‏پندارند که علم و تقوى‏ و عمل صالح نمى‏تواند مبناى تفاوتهاى حقیقى باشد چرا که آنان تنها به «چشمِ حسّ و تجربه» مى‏بینند و از حقیقت عالم غافلند. آثار حقیقى ایمان بعد از مرگ و در جهان آخرت است که ظهور پیدا مى‏کند، هرچند آثار ضعیف آن در همین دنیا نیز هویداست.

مبناى «مساوات» فى مابین انسانها اختیار آنهاست، هرچند که از نظر خلقت و شرایط اجتماعى ممکن است استعدادها و تفاوتهاى بسیارى میان آنان موجود باشد. بیان قرآن در این زمینه بسیار گویاست:«اِنّا خَلَقْنا کُمْ مِنْ ذَکَر وَ اُنْثى‏ وَجَعَلْنا کُمْ شَعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا اِنَّ اَکرَمَکُمْ عِنْدَاللَّهِ اَتْقیکم اِنَّ اللَّهَ علیمٌ خبیرٌ» (حجرات / 13)

جزء اوّل آیه مبارکه «اِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ اُنْثى‏) در بیان «مساوات» و اتّحاد انسانها از نظر خلقت است و جزء دوّم آن (جَعَلْنا کُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا) به بیان تفاوتهایى پرداخته است که از نظر شرایط اجتماعى در بین انسانها وجود دارد. در آیات دیگرى نیز با بیان تناسب بین «تکلیف» و «توان» همین مطلب مورد تأیید قرار گرفته است: «لا یکَلِّفُ اللَّهُ نُفَساً اِلا وُسعَها» (بقره / 286) (خداوند هیچ کس را جز متناسب با وسع و توان او تکلیف نکرده است).

* عدالت یا مساوات؟
«اختیار» انسان باعث مى‏شود که او در هر شرایطى از آزادى کامل براى انتخاب برخوردار باشد و این مبناى حقیقى مساوات فى ما بین انسانهاست. در بیان این معنا، «علاّمه شهید استاد مطهرى» (قدس اللَّه سرّه) در گفتار چهارم از کتاب «بیست گفتار» بحث مفصّلى دارند که ماحصل آن این است: «آیا هر نوع تفاوتى که در جامعه بین افراد باشد مخالف عدالت است و لازمه عدالت مساوات مطلق است؟ یا عدالت مسلتزم مساوات مطلق نیست و گاهى ایجاب مى‏کند که تفاوت و امتیاز گذاشته شود و مقتضاى عدالت اینست که تبعیض‏ها و تفاوتهاى بى‏جا و بلا استحقاق نباشد؟ اگر مقتضاى عدالت این دوّمى است، ملاک بجا بودن و بیجا بودن چیست؟... مقتضاى عدالت مساوات است در شرایط حقوقى مساوى نه در شرایط نامساوى ؛ یعنى نباید میان شرکت کنندگان در یک مسابقه علمى یا در یک مسابقه قهرمانى، در غیر آنچه مربوط به استعداد و هنر و لیاقت است فرق گذاشته شود. مثلاً یکى سفید است و یکى سیاه، یکى اشراف‏زاده است و یکى فرضاً فرزند یک فقیر... آنچه نباید ملاک قرار گیرد این امور است که مربوط به لیاقت و استعداد و یا فعالیت و مجاهدات افراد نیست. اگر استعدادها و لیاقتها را نادیده بگیریم و به همه نمره و امتیاز مساوى بدهیم ظلم کرده‏ایم و اگر هم امتیاز و تفاوت قائل شویم، امّا ملاک امتیاز و تفاوت را امورى از این قبیل قرار دهیم، باز هم ظلم کرده‏ایم».

جز آنچه ذکر شد، آیات بسیارى در قرآن وجود دارد که به «تفاوتها و امتیازات حقیقى» اشاره دارد. فى المثل در آیه مبارکه 27 و 28 از سوره «ص» مى‏فرماید:«وَما خَلَقْنا السَّماءَ وَ الاَرْضَ وَ ما بَینَهُما باطِلاً ذلِکَ ظَنُّ الَّذینَ کَفَرُوا فَوَیلٌ لِلَّذینَ کَفَروُا مِنَ النّار * اَمْ نَجْعَلُ الَّذینَ آمَنُوا و عَمِلوُا الصَّالِحاتِ کَالْمُفْسِدینَ فِى الْاَرْضِ اَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقینَ کَالْفُجَّارِ» [و ما آسمان و زمین را و آنچه فى ما بین این دو است بر باطل نیافریده‏ایم؛ (اینکه آفرینش زمین و آسمان بیهوده است) گمانِ کسانى است که کفر ورزیده‏اند (و حقیقت جو نیستند) و واى بر آنان از آتش. (چگونه ممکن است؟) آیا ما آنان را که ایمان آورده‏اند و اعمال صالح انجام داده‏اند همچون کسانى قرار دهیم که در زمین فساد کرده‏اند؟ (هرگز، هرگز) آیا ما آنان را که تقوا ورزیده‏اند (و در برابر اهواء فسادآمیز خویش پایدارى کرده‏اند و از لذائذ زودگذر زندگى دنیا چشم پوشیده‏اند) همچون کسانى قرار دهیم که فاجر و گناهکار هستند؟ (هرگز، این دو با هم مساوى نیستند)].

بنابراین شکّى نیست که در بین انسانها مساوات مطلق حکمفرما نیست و مسلّماً امتیازات و تفاوتهایى - بر مبناى حقّ و باطل - بین آنان وجود دارد. امّا سؤالى که در این بخش باید بدان پاسخ گفت اینست که: آیا «ایمان و عمل صالح» گذشته از حقوق اخروى، لازمه تفاوتهایى در حقوق مادّى نیز هست؟ به عبارت دیگر آیا «انسانِ متّقى» در دنیا و عالم مادّه نیز امتیازاتى وراء حقوق دیگران داراست؟ و اگر جواب مثبت است، این امتیازات در چه زمینه‏ هایى است؟

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی