اپلیکیشن آدینه اَرَد
برای android
اپلیکیشن khamenei.ir
برای android
اپلیکیشن khamenei.ir
برای iOS

آدینه | پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام جمعه اَرَد

پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام جمعه اَرَد
آدینه | پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام جمعه اَرَد

حجة الاسلام والمسلمین سیدرضا شاهچراغ :: امام جمعه بخش ارد
.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

پیام های کوتاه
آیه روز

حدیث منتخب
اوقات شرعی اَرَد
لوگوهای حمایتی
لینک دفتر مراجع تقلید و علماء عظام

مساوات - قسمت 1

| يكشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۲، ۰۳:۴۳ ب.ظ
قسمت اول

مقدمه:
منظور از «مساوات» در زبان سیاست غربى، اکثراً «مساوات انسانها در برابر قانون» است و این اصلى است که براى اوّلین بار در مقدمه قانون اساسى 1791 میلادى (انقلاب فرانسه) ذکر شده است و از آن پس همچون اصل ثابتى در همه قوانین اساسى حکومتهاى قرون اخیر مورد تذکّر قرار گرفته و به اعلامیه حقوق بشر (1948 میلادى) نیز راه یافته است. امّا از یک‏طرف معناى «مساوات» در مواردى چند همچون «تساوى زن و مرد»، بطور مطلق و بدون توّجه به تفاوتهاى حقیقى و طبیعى در نظر گرفته مى‏شود و در نتیجه فجایعى را که در قرون اخیر در سراسر کره زمین و بویژه در اروپا و آمریکا شاهد آن هستیم ببار مى‏آورد؛ و از طرف دیگر، «قوانین موضوعه بشرى» مطلق انگاشته مى‏شود و جاى «شریعت» و «قوانین تشریعى الهى» مى‏نشیند و مطلقِ «قانون»، تقدّسى مذهبى پیدا مى‏کند و بالاخره... در جوامع غربى، نگرش کلّى جامعه بر این اصل متّفق مى‏شود: [«اخلاق اجتماعى» که حدود آنرا قوانین موضوعه بشرى تعیین مى‏نماید، انسان را از «اخلاق مذهبى» کفایت مى‏کند. اطاعت از «قانون» که از آن به «وظیفه اجتماعى» تعبیر مى‏شود جانشین «ثواب» مى‏گردد و «گناه» به «جرم» تبدیل مى‏یابد] - و نتیجتاً تمدّن بشر تا این مرحله از زوال که شاهد آنیم سقوط مى‏کند.

ما در این مجموعه مقالات سعى کرده‏ایم که نخست مبانى و ارکان سیاست غربى - به معناى شایع آن - را از دید اسلام مورد ارزیابى قرار دهیم و سپس ان‏شاءاللَّه به مبانى سیاسى حکومت اسلامى بپردازیم. در سلسله مقالات گذشته «رأى اکثریت» و «آزادى عقیده» را مورد بررسى قرار دادیم و اکنون به مساوات - برابرى - که اینهم از شعارهاى اساسى حکومتهاى به اصطلاح دموکراسى است، مى‏پردازیم [لازم الذّکر است که بررسى‏هاى ما صرفاً از جنبه فلسفى و بحث در اطراف مسائل کلّى انجام مى‏گردد و تعرّضى به «حدود فقهى و احکام آن» پیدا نمى‏کند.]

مساوات در قرآن‏
آیا انسانها با هم مساوى‏اند؟ سوال از مطلقِ مساوات است و اینکه اگر قرآن به «تساوى مطلق» قائل نیست، «تفاوت‏ها و امتیازات» را چه مى‏داند. در همه مباحث، پیدا کردن مبانى قرآنى براى ما اساسى‏ترین مسأله‏اى است که مطرح مى‏گردد چرا که «داعیه ما» بازگشت به قرآن است و روایات کریمه را نیز همچون «تفسیرى متقن براى قرآن» مى‏دانیم.

با بررسى مجموعه آیات قرآن مجید در مى‏یابیم که ریشه «تفاوت‏ها و امتیازات» در کلام خدا به دو مبناى اصلى بازگشت دارد که یکى «خلقت» است و دیگرى «ایمان» یا «تقوا». معنائى که از «تفاوت» در اینجا موردنظر است، با تعبیر قرآنى «تفاوت» یکى نیست. «تفاوت» در بیان قرآن مجید به معناى «تباعد» آمده است، چنانکه در آیه مبارکه 3 از سوره «ملک» مى‏فرماید: «اَلَّذى خَلَقَ سَبْعَ سَمواتٍ طِباقاً ما تَرى‏ فى خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى‏ مِنْ فُطور»(50).

«در تمامى وسعت بیکرانه این نظام شگفت‏آور هیچ نقطه و یا شکافى از خلل و سستى وجود ندارد.» مقصود اوّلیه آیه مبارکه، بیان پیوستگى و اتّصال کامل و دقیقى است که بین اجزاء این مجموعه عظیم برقرار است، تا آنجا که کلیت نظام خلقت حکم پیکره واحدى را دارد با آغاز، انجام و صیرورتى مشخص و غیرقابل تغییر. یعنى تمامى اجزاء این مجموعه، در این ترکیب واحد آنچنان قرار گرفته‏اند که هیچ یک دیگرى را فوت نمى‏کند و از دست نمى‏دهد. فرموده قرآن که «در خلقت پروردگار رحمان هیچ تفاوتى نمى‏بینى» اِشعار به این مطلب است که همه اجزاء این مجموعه، گذشته از آن که در بین خود و در مجموعه کلّى، از نظام دقیق ولا یتغیر و لا یتحوّلى برخوردارند، نسبت آنها به وجود مقدّس پروردگار متعال نیز مساوى است و تفاوتهاى ذاتى آنان در نسبت آنها به ذات مقدّس حضرت «رحمن» تأثیرى ندارد.

«فطور» که جمع «فطر» به معناى «شکاف» است، گذشته از دلالت بر شکافها و خلل ظاهرى، بر این معنا هم دلالت دارد که هیچ ظلم و ستم و تبعیضى نیز در عالم وجود راه ندارد. آیات و روایاتى نیز که در باب «عدل» وجود دارد، «عدل» را در مفهوم کلّى آن همان تعادل دقیق و نظم کاملى گرفته‏اند که در بین اجزاء عالم وجود و کل آن برقرار است (این موضوع در «مبحث عدل» در ادامه همین سلسله مقالات بطور گسترده‏تر مورد بررسى قرار گرفته است.) بیان قرآن صراحتاً قائل بر این معناست که همه موجودات با توجه به خلقت خاصّى که بدانان اعطاء شده است از جایگاه خاصّى در مجموعه عالم برخوردارند و این نظام کامل تکوینى با نظمى آنچنان دقیق و خلل‏ناپذیر تدبیر و هدایت مى‏شود که احتیاجات مادّى و نیازهاى تکاملى همه اجزاء، از کوچکترین ذرّات گرفته تا بزرگترین کهکشانها، با عدل و مساوات کامل به تمامى برآورده مى‏گردد.
در سوره مبارکه «طه» آیه 50 پروردگار متعال از زبان حضرت موسى‏ (على نبینا و آله و علیه‏السّلام) اینگونه معرفى مى‏گردد: «ربّنا الّذى اعطى کلّ شى‏ء خلقه ثمّ هدى» - پروردگار ما آن خداى واحدى است که به همه چیز خلقت خاصّ آن را عطا کرده است و سپس همه این مجموعه را در نظام هدایت دقیقى که از هیچ یک از موجودات غفلت ندارد، به سوى تکامل مى‏برد. «هدایت» در بیان آیه مبارکه هم بر «هدایت تکوینى» و هم بر «هدایت تشریعى» دلالت دارد (که به تناسب بحث درباره آن بررسى خواهد شد).

در آیه 10 از سوره «فصّلت»، مساوات مخلوقات نسبت به وجود مقدّس خالقِ عالم و اینکه رزّاقیت پروردگار متعال آنچنان شمولیت دارد که کوچترین ظلم و ستم و یا تبعیضى در آن راه ندارد، بدین صورت بیان شده است: «وَجَعَلَ فیها رَواسِىَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَکَ فیها وَ قَدَّرَ فیها اَقْواتَها فى اَرْبَعَةِ اَیامٍ سَواءً لِلسَّائلینَ»(51) سخن از خلقت زمین است و تقدیر قوت و روزى اهل زمین در چهار فصل بهار و تابستان و پاییز و زمستان بگونه‏اى که همه نیازها بطور یکسان برآورده گردد.

در معناى «سواءً للسّائلین» باید بررسى بیشترى انجام گیرد. لفظ «سائلین» که جمع «سائل» است همه نیازمندیهاى اهل کره زمین را در برمى‏گیرد و لفظ «سواء» که معناى «مساوات» از آن استنباط مى‏گردد، براى بیان این مقصود آمده است که رفع نیازمندیهاى همه اهل کره زمین با «مساوات کامل» انجام مى‏شود. کلمه «سائلین» همه موجودات و حتى جمادات را نیز در برمى‏گیرد، چرا که جمادات نیز، همچون دیگر موجودات، در جهت استمرار وجود و طىّ مراحل هدایت تکوینى احتیاجاتى دارند که در نظام کلّى و شامل عالم وجود برآورده مى‏گردد. امّا در اینکه قرآن مجید چرا از لفظ سائلین استفاده فرموده است نکات بسیار ظریفى وجود دارد که در حدّ توان و مناسب بحث، عرض مى‏شود. چرا قرآن از لفظ «سائل» بر وزن فاعل استفاده کرده و فعل «سوال کردن» و اظهار حاجت را به خود موجودات باز گردانده است؟

قرآن مجید بسادگى و با استفاده از لفظ «سائلین» از جمله، این معنا را بیان داشته است که گذشته از «تفاوتهاى ذاتى» در بین موجودات کره ارض در زمینه طلب رزق، تفاوتهاى دیگرى نیز وجود دارد که مى‏توان آنها را تفاوتهاى اکتسابى خواند. تفاوتهاى ذاتى، به فروق و اختلافاتى اطلاق مى‏شود که از نظر آفرینش در بین انواع مختلف و افراد متعدّد یک نوع وجود دارد. آیه مبارکه: «ربّنا الذّى اعطى کلّ شى‏ءٍ خلقه» به همین معنا اشاره دارد که هر شیئى در عالم خلقت از آفرینش خاصّى برخوردار است که فقط منحصر به خود اوست. این تفاوت‏ها، بالطّبع نیازمندیهاى خاصّى را نیز بدنبال دارد و از آنجا که نظام عالم نظامى است هدایت شده و جهت‏دار و متکامل، این نیازمندى‏ها جبراً به طور ذاتى، تفاوتهاى دیگرى نیز در استفاده از مواهب کره زمین در بین موجودات وجود دارد که به فاعلیت و اختیار و لیاقت‏هاى آنان بازگشت دارد. این تفاوتها بطور مشخص در میان انسانهاست که ظهور پیدا مى‏کند و در میان موجودات دیگر به تناسب اختیارى که بدانان عطا شده است، بروز دارد. به عبارت دیگر، قضاء حوائج موجودات و اعطاء رزق بدانها یا جبراً انجام مى‏گیرد و یا، در مورد موجودات مختار، به اختیار و فاعلیت خود آنها واگذار شده است (البته نه بطور کامل - تفصیل این مطلب را در بحث‏هاى مربوط به جبر و اختیار باید جستجو کرد). در سوره «عنکبوت»، آیه 60 پروردگار متعال مى‏فرماید:«و کاین من دابّة لا تحمل رزقها اللَّه یرزقها و ایاکم و هوالسّمیع العلیم» (چه بسیار حیواناتى هستند که خود بار رزق خویش را بر دوش ندارند؛ روزى آنها به دست پروردگار و شماست و اوست سمیع و علیم). آیه مبارکه حملِ بارِ رزق و رفع حوائج این موجودات را که خود نمى‏توانند از عهده طلب رزق خویش برآیند، اصالتاً به «اللَّه» بازگشت داده است (اللَّه یرزقها) و عبارتِ «و ایاکم» براى بیان این معنا آمده است که خداوند از ما انسانها نیز بعنوان وسایط و وسایلى براى رفع حوائج موجودات و تأمین رزق آنها استفاده مى‏کند. در مورد خاصّ انسانها و موجودات دیگر به تناسب اختیارشان، طلب رزق در محدوده نظام دقیق سنّتها و قوانین آفرینش به خود آنها واگذار شده است. نیازمندیهاى طبیعى انسان و «حبّ خیر»(52) استعدادهاى بالقوّه وجود او را در طلب رزق و رفع حوائج مادّى و معنوى، به فعلیت مى‏رسانند و در این جهت بعضى بحقّ و یا بناحقّ بر دیگران سبقت مى‏گیرند و یا از راه بازمى‏مانند و اینچنین امتیازات و تفاوتهائى اکتسابى بین انسانها به وجود مى‏آید. این تفاوتهاى ذاتى و یا اکتسابى مبانى اوّلیه «حقوقى» هستند که بر انسانها اثبات مى‏شود. خصوصیات طبیعى و ذاتى انسانها از نظر آفرینش، مبناى حقوق طبیعى یا بالقوه آنان قرار مى‏گیرد و مبناى حقوق اکتسابى آنان نیز کار و تولید و... است که به فاعلیت و اختیار آنها واگذار شده است (همانطور که در مقدّمه بحث تذکر داده شد، این مباحث به مبانى فلسفى و مفاهیم کلّى اشاره دارد و متعرّض مبانى فقهى مسائل نمى‏شود، چرا که بحث در اصول فقهى و استخراج احکام مربوطه آن بحث در مبانى حقوق اسلامى را به مقاله «عدالت و مساوات» واگذار مى‏کنیم و در ادامه این مبحث به بررسى «مساوات» و«تفاوتهاى ذاتى و اکتسابى» در قرآن مى‏پردازیم - واللَّه المستعان.

با توّجه به آنچه گفته شد معناى «مساوات» صرفاً نسبت به وجود مقدّس پروردگار و عطاء و رزّاقیت او مصداق پیدا مى‏کند و اگر نه در بین موجودات عالم، هم از نظر خلقت و هم از نظر فاعلیت و اختیار، تفاوتها و امتیازاتى ذاتى و اکتسابى ظهور پیدا مى‏کنند. مبناى تفاوتهاى ذاتى همانطور که گفته شد، خصوصیت‏هاى ذاتى موجودات از نظر خلقت مى‏باشد و در آیه مبارکه «ربّنا الّذى اعطى کلّ شى‏ء خلقه ثمّ هدى» این معنا به تمامى بیان شده است. خصوصیات طبیعى هرچند حقوق طبیعى خاصّى را اقتضا دارند امّا فضیلتى بر آن‏ها بار نمى‏شود و اصولاً همانطور که توضیح داده خواهد شد، مقتضاى «عدالت الهى» اینست که در برخوردارى از مواهب طبیعى و امکانات تکاملى هیچ تبعیضى در عالم وجود نداشته باشد و این معناى «مساوات» است. مساوات در حقوق طبیعى و امکانات تکاملى، همان معنایى است که از جمله در این آیات الهى بیان شده است: «... وَقَدَّرَ فیها اَوَاتَها فى اَرْبَعةِ اَیامٍ سَواءً لِلسّائلین * ثُمَّ اسْتَوى‏ اِلى السَّماءِ وَ هِىَ دُخان فَقالَ لَها وَ لِلأرْض اَئْتِیا طَوْعاً اَوْ کَرْهاً قالَتا آتَینا طائِعینَ»(53) (فصّلت / 10 و 11).

تعبیر فوق (تقدیر قوت و روزى اهل زمین در چهار فصل با رعایت «مساوات») از یکسو به این مطلب اشاره دارد که تغییرات طبیعى کره زمین را پروردگار بگونه‏اى تنظیم کرده است که قوت و روزى اهل زمین تأمین گردد و از سوى دیگر صراحتاً اشعار مى‏دارد که هیچ تبعیضى در استفاده از مواهب کره زمین بین موجودات وجود ندارد. «مساوات» در اینجا با توجه به تفاوتهاى ذاتى و خصوصیات طبیعى موجودات است نه به معناى «تساوى مطلق». با توجه به تفاوتهاى طبیعى موجود بین جمادات و گیاهان و حیوانات و انسانها، نیازهاى ذاتى آنان نیز متفاوت مى‏گردد و «مساوات» آنست که در تأمین احتیاجات و اعطاء رزق بدانها هر یک به تناسب خلقت خویش بهره‏مند گردند و این معناى «عدالت» است (چنانچه در آینده ان‏شاءاللَّه خواهد آمد: «العدالة » که حقّ هر ذى حقى باو عطاء شود) و امّا در استفاده از امکانات تکاملى، آیات مبارکه فوق بیان شگفت‏آورى دارد. فرموده تکوینى پروردگار به آسمان و زمین که: «اى آسمان و زمین بسوى من (اللَّه) بشتابید، یا به شوق و رغبت و یا به جبر و کراهت»، امر تکاملى خداست. شتافتن عالم به سوى پروردگار متعال، تمثیلى است از تعالى آسمان و زمین در جهت کمال مطلق که ذات مقدّس اللَّه باشد. بدین ترتیب مجموعه عالم پیکره واحدى است که متّفقاً در جهت تکامل و تعالى صیرورت دارد و در این جهت هیچ تفاوتى بین اجزاء مختلف آن وجود ندارد (هم معناى «سواء للسائلین» و هم معناى «استوى‏ الى السماءِ» بر این «مساوات» دلالت دارند). همچنانکه در آیات دیگرى نیز پروردگار متعال همین معنا را بیان فرموده است («هُوَ الَّذى خَلَقَ لَکُمْ ما فِى الْأرْضِ جَمیعاً ثُمَّ اسْتَوى‏ اِلَى السَّماءِ فَسَوّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَى‏ءٍ عَلیمٌ»(54) (بقره / 29). معناى «سواهنّ» اشاره دارد به تعادل هفت آسمان نسبت به سنّت‏ها و قوانین دقیقى که پروردگار متعال برقرار داشته است. هیچ تفاوت و تبعیضى فى ما بین اجزاء این مجموعه در تبعیت از سنّت‏هاى لایتغیر الهى وجود ندارد: «... ما کانَ اللَّهُ لِیعْجِزَهُ مِنْ شیى‏ءٍ فِى السَّمواتِ وَ لا فِى الْأرْضِ اِنّهُ کانَ عَلیماً قَدیراً» (فاطر / 44) (هیچ شیئى را در آسمان و زمین اینچنین قدرتى نیست که پروردگار را به عجز بکشاند که اوست علیم و قدیر).

یعنى، چه در برابر علم پروردگار - که محیط بر همه چیز است - و چه در برابر قدرت او - که بر همه چیز احاطه دارد - همه چیز در آسمانها و زمین، بطور یکسان و مساوى، محاط و منقاد هستند و در این نسبت عجز و فقر هیچ تفاوتى بین موجودات نیست. یک سنگ همانقدر محاط و منقاد علم و قدرت پروردگار است که کهکشانهاى بیکرانه و در بیان این معنا آیات بسیارى در قرآن آمده است: «یا بُنَىَّ اِنَّما اِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدِلٍ فَتَکُنْ فى صَخْرَةٍ اَوْ فِى السّمواتِ اَوْ فِى الْأرْضِ یأتِ بِها اللَّهُ اِنَّ اللَّهَ لَطیفٌ خبیر»(55) (لقمان / 16). و براستى در برابر علم و قدرت نامحدود پروردگار چه تفاوتى دارد که ذرّه‏اى یا کهکشانى؟ در ظلمات اعماق زمین و یا در دل آسمان؟ «و هو معکم اینما کنتم»؛ همه جا و همه‏چیز به یک نسبت محیط و منقاد علم و قدرت خداست. و از آنجا که نظام تکوین و تشریع منطبق بر هم هستند و نظام تشریعى دقیقاً از نظام تکوینى عالم اتّخاذ شده است، این «مساوات» باید بین حکومت اسلامى که خلیفه خداست و رعایا - مردم - موجود باشد؛ «مساوات» مردم در برابر قانون الهى به همین معناست (این مطلب در مباحث مربوط به ولایت و حکومت تفصیلاً مورد بررسى قرار خواهد گرفت و در اینجا اشاره به تناسب بحث ذکر شده است).

بنابراین تفاوتهاى طبیعى محمل فضیلت‏ها و امتیازات نمى‏تواند بود. اگر حضرت رسول اکرم (ص) فرموده‏اند: «النّاس کأسنان المشط» (مردم همچون دندانه‏هاى شانه برابرند) بدین دلیل است که همه آنها از نظر خلقت مساوى هستند، چنانکه در حدیث بسیار زیباى دیگرى از حضرت ایشان نقل شده که فرموده‏اند: «اِنَّ رَبَّکُمْ واحِدٌ و اِنَّ اَباکُمْ واحِدٌ - کُلُّکُمْ مِنْ آدَمَ وَ آدمُ مِنْ تُرابٍ» (خدایتان واحد است و پدرتان نیز یکى است؛ همه شما فرزندان آدم هستید و آدم نیز از خاک آفریده شده است) و این حدیث مبناى تساوى در خلقت را به تمامى بیان مى‏دارد و جاى تفصیلى بیش از این باقى نمى‏ماند.

    نظرات  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی